حدیث موضوعی مطالب ديني و قرآني - مطالب مرتبط به سوره لقمان
درباره

سلام خدمت تمام دوستای گلم تمام تلاشم اینه بهترین مطالب دینی و قرآنی رو در اختیارتون قرار بدم. یاعلی
جستجو
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
آیه قرآن تصادفی

مطالب قرانی

سوره قرآنحدیث موضوعیذکر روزهای هفته مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار غدیر
روزشمار محرم عاشوراوصیت شهدا
روزشمار فاطمیهپخش زنده حرم
ابر برچسب ها
حكمت نامه لقمان حكيم (415) (<-TagCount->) , مطالب ديني (255) (<-TagCount->) , نماز (111) (<-TagCount->) , مناجات نامه (101) (<-TagCount->) , مطالب قراني (66) (<-TagCount->) , احاديث نماز (62) (<-TagCount->) , مطالب قرانی (42) (<-TagCount->) , مطالب دینی (39) (<-TagCount->) , پندهاي لقمان حكيم (37) (<-TagCount->) , حديث (36) (<-TagCount->) , ادعيه قرآنى (34) (<-TagCount->) , احادیث قرآنی (20) (<-TagCount->) , مطالب مرتبط به سوره لقمان (18) (<-TagCount->) , قرآن شناسی (18) (<-TagCount->) , داستان انبياء (16) (<-TagCount->) , اهل بیت در قرآن (14) (<-TagCount->) , حكايات قرآني (13) (<-TagCount->) , نسخ در قرآن (10) (<-TagCount->) , امامت (10) (<-TagCount->) , معارف قرآن (9) (<-TagCount->) , محکم و متشابه (9) (<-TagCount->) , داستان های قرآنی (8) (<-TagCount->) , عكس هايي با موضوع دين (4) (<-TagCount->) , احاديث لقمان حكيم (2) (<-TagCount->) , اصول قرأت (1) (<-TagCount->) , قرآن و تربیت صحیح (1) (<-TagCount->) , احکام قرآنی (0) (<-TagCount->) , قرآن و طبیعت (0) (<-TagCount->) , قرآن و زندگی (0) (<-TagCount->) , قرآن و اجتماع (0) (<-TagCount->) , قرآن و فرهنگ (0) (<-TagCount->) , عکس هایی با موضوع دین (0) (<-TagCount->) , بدون موضوع (10) (<-TagCount->) , 


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
مطالب ديني و قرآني

پند لقمان حكيم به فرزند در جلوگيرى از شهوت

پسرمدنيا دريايى است عميق، كه دانشمندانى بسيار در آن هلاك شدند، و چون چنين است تو كشتى خود را در اين دريا از ايمان بساز، و بادبان آن را از توكل قرار ده، و آذوقه اى از تقواى خدا در آن ذخيره كن، اگر نجات يافتى، به خاطررحمت خدا نجات يافته اى و اگر هلاك شدى به گناهانت هلاك شده اي. 
 

زنهار،كه به خاطر بدست آوردن چيزهايى غير از علم و ادب، از به دست آوردن ادب خسته نشوى ، و اگر در امر دنيا شكست خوردى، هوشيار باش كه در امر آخرت مغلوب نشوى، و بدان اگر در بدست آوردن علم شكست بخورى، در امر آخرتت شكست خورده اى، و در برنامه زندگيت زمانى براى بدست آوردن علم بگذار، براى اينكهعمر گرانمايه را هيچ چيز چون ترك علم ضايع نمى كند. 
 

ومبادا كه هرگز با اشخاص لجوج در افتى، و هرگز با مردى دانشمند جدال مكن، وبا هيچ ستكگرى سازگارى و دوستى مكن، و با هيچ زشتكارى برادرى مكن، و با هيچ متهمى رفاقت مكن، و علم خود را مانند پولت گنجينه كن، و به هر كس و ناكس عرضه مدار. 
 

از خدا بترس – به خدا اميد داشته باش 
 

پسرماز خداى عزوجل انچنان بترس كه اگر در قيامت نيكى هاي همه نيكان جن و انس را داشته باشي باز ترس آن داشته باشي كه عذابت كند، و از خدا اميد رحمت داشته باش آنچنان كه اگر در روز قيامت تمامي گناهان جن و انس را داشته باشي، باز احتمال و اميد اينكه خدا تو را بيامرزد داشته باشي. 
 

پسرگفت: پدر جان چطور چنين چيزي ممكن است، كه در عين داشتن چنان ترسي، اين چنين اميدي هم داشته باشم ، و اين دو حالت متضاد در يك دل چگونه جمع مي شود؟ لقمان گفت: پسرم اگر قلب مؤمن را بيرون آرند، در ان دو نور يافت مي شود، نوري براي ترس و نوري براي اميد و اگر آن دو را با مقياسي بسنجد، برابر هم هستند، هيچ يك از ديگري حتي به سنگيني يك ذره بيشتر نيست، و كسي كه بهخدا ايمان دارد، به گفته او نيز ايمان دارد، و كسي كه به گفته او ايمان داشته باشد، به فرمان او عمل مي كند، و كسي كه به فرمان او عمل نكند،گفتار او را تصديق نكرده ، پس اين حالات دل هر يك گواه ديگري است. 
 

كسي كه از خدا هراسناك باشد او را دوست هم دارد 
 

پسكسي كه به راستي ايمان به خدا داشته باشد، براي خدا عمل را خالص و خيرخواهانه انجام مي دهد، و كسي كه براي خدا عمل را خالص و خيرخواهانه انجام دهد، براستي ايمان به خدا دارد، و كسي كه خدا را اطاعت مي كند، از اوهراسناك نيز هست، و كسي كه از خدا هراسناك باشد او را دوست هم دارد، و كسيكه او را دوست بدارد، فرمانش را پيروي مي كند، و كسي كه پيرو فرمان خدا باشد، مستوجب بهشت و رضوان او مي شود، و كسي كه پيروي خشنودي خدا نكند، از غضب او هيچ باكي ندارد، و پناه مي بريم به خدا از غضب او. 
 

چند پند ديگر 
 

پسرمصد دوست بگير ، ولي يك دشمن نگير. فرزندم امانت را بپرداز، تا دنيا و آخرتت سالم بماند ، و امين باش كه خدا خائنان را دوست ندارد، پسرم اين طور مباش كه به مردم نشان دهي كه از خدا مي ترسي، و در قلبت بي پرواي او باشي. 
 

پسرممردم قبل از زمان تو براي فرزندان خود ثروت فراوان جمع كردند، و الآن تو مي بيني كه نه آنچه جمع كرده بودند مانده است ، و نه آن فرزندان كه برايشانآن ثروت را جمع كردند، آخر مگر نه اين است كه تو بنده اي اجير هستي و مأمور شده اي كاري را انجام دهي ، و وعده ات دادند كه در مقابل مزدت بدهند؟پس عملت را كامل انجام بده، تا اجرت را كامل دهند. 
 

در دنيا مانند گوسفند مباش 
 

ودر اين دنيا چون گوسفندي مباش كه در زراعتي سبز و خرم بيفتد و بچرد تا چاقشود. چون آن حيوان هر چه زودتر چاق شود ، به كارد قصاب نزديكتر شده است ، وليكن دنيا را به منزله پلي بگير، كه بر روي نهري زده باشند، كه تو از آن بگذري و رهايش كني ، و ديگر تا ابد به سوي ان بر نگردي، پس بايد آن را خرابكني ، نه آنكه تعمير نمايي، چون تو مأمور به تعمير نيستي . 
 

در آخرت از چهار چيز سؤال مي شوي 
 

وبدان كه تو به زودي و در فردايي نزديك وقتي پيش خداي عزوجل بايستي، از چهار چيز بازخواست خواهي شد ، از جواني ات كه در چه راهي تباه كرده اي، و از عمرت كه در چه فاني اش ساختي، و از اموالت كه از كجا آوردي و در كجا مصرف نمودي، پس خود را آماده كن و جوابي مهيا بساز، و از آنچه از دنيا از كفت رفته غم مخور چون دنيا دوام و بقا ندارد، پس حواست را جمع كن و سخت در كار خويش بكوش و در دلت همواره توبه را تجديد كن، و در زمان فراغتت در در عمل شتاب كن قبل از آنكه مرض ها و بلاها به سوي تو روي آرند و قبل از آنكه ايامت به سر آيد و مرگ بين تو خواسته هايت فاصله اندازد. 
 

زنهار از كسالت و بدخلقي 
 

پسرجان زنهار از كسالت و بد خلقي و كم صبري، كه با داشتن اين چند عيب هيچ دوستي با تو دوام نمي آورد، چون كسي كه حسن خلق دارد خوبان او را دوست مي دارند، و بدكاران از او دوري مي نمايند. 
 

پسر جان! به آنچه خدا قسمت تو كرده قانع باش تا زندگي تو با صفا شود.





 برچسب ها : مطالب مرتبط به سوره لقمان

ترجمه سوره لقمان

به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

الم [الف – لام – ميم] (1)

اين است آيات كتاب حكمت‏ آموز (2)

[كه] براى نيكوكاران رهنمود و رحمتى است (3)

[همان] كسانى كه نماز برپا مى‏دارند و زكات مى‏دهند و [هم] ايشانند كه به آخرت يقين دارند (4)

آنانند كه از جانب پروردگارشان از هدايت برخوردارند و ايشانند كه رستگارانند (5)

وبرخى از مردم كسانى‏اند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى[هيچ] دانشى از راه خدا گمراه كنند و [راه خدا] را به ريشخند گيرند براى آنان عذابى خوار كننده خواهد بود (6)

وچون آيات ما بر او خوانده شود با نِخوَت روى بر مى‏گرداند چنانكه گويى آن را نشنيده [يا] گويى در گوش هايش سنگينى است پس او را از عذابى پر درد خبر ده (7)

در حقيقت كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند باغهاى پر نعمت ‏خواهند داشت (8)

كه در آن جاودان مى‏مانند وعده خداست كه حق است و هموست‏ شكست ‏ناپذير سنجيده‏كار (9)

آسمانهارا بى ‏هيچ ستونى كه آن را ببينيد خلق كرد و در زمين كوه هاى استوار بيفكند تا [مبادا زمين] شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبنده‏اى پراكنده گردانيد و از آسمان آبى فرو فرستاديم و از هر نوع [گياه] نيكو در آن رويانيديم (10)

اين خلق خداست [اينك] به من نشان دهيد كسانى كه غير از اويند چه آفريده‏اند؟! [هيچ] بلكه ستمگران در گمراهى آشكارند (11)

وبه راستى لقمان را حكمت داديم؛ كه خدا را سپاس بگزار، و هر كه سپاس بگزارد؛ تنها براى خود سپاس مى‏گزارد، و هر كس كُفران كُند در حقيقت‏ خدا بى‏ نياز ستوده است (12)

و[ياد كن] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش در حالى كه وى او را اندرز مى‏داد گفت: «اى پسرك من به خدا شرك مياور كه به راستى شرك، ستمى بزرگ است»(13)

وانسان را در باره پدر و مادرش سفارش كرديم مادرش به او باردار شد سستى بر روى سستى و از شير باز گرفتنش در دو سال است [آرى به او سفارش كرديم] كه شكرگزار من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه] به سوى من است! (14)

واگرتو را وا دارند تا درباره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى از آنان فرمان مبر و[لى] در دنيا به خوبى با آنان معاشرت كن و راه كسىرا پيروى كن كه توبه ‏كنان به سوى من باز مى‏گردد؛ و [سرانجام] بازگشت ‏شما به سوى من است و از [حقيقت] آنچه انجام مى‏داديد شما را با خبر خواهم كرد (15)

اىپسركمن اگر [عمل تو] هم وزن دانه خَردَلى و در تخته ‏سنگى يا در آسمان هايا درزمين باشد خدا آن را مى‏آورد؛ كه خدا بس دقيق و آگاه است! (16)

اى پسرك مننماز را برپا دار، و به كار پسنديده وادار و از كار ناپسند باز دار، و بر آسيبى كه بر تو وارد آمده است‏، شكيبا باش اين [حاكى] از عزم [و اراده تو در] امور است (17)

و از مردم [به نخوت] رخ برمتاب و در زمين با غرور [خرامان] راه مرو كه خدا خود پسند لافزن را دوست نمى‏دارد (18)

و در راه‏ رفتن خود ميانه‏رو باش و صدايت را آهسته ‏ساز كه بدترين آوازها بانگ خران است! (19)

آياندانسته‏ايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مسخر شما ساخته و نعمت هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است و برخى از مردم درباره خدا بى[آنكه] دانش و رهنمود و كتابى روشن [داشته باشند] به مجادله بر مى‏خيزند! (20)

وچون به آنان گفته شود: «آنچه را كه خدا نازل كرده پيروى كنيد!» مى‏گويند: «[نه] بلكه آنچه كه پدرانمان را بر آن يافته‏ايم پيروى مى‏كنيم!» آيا هر چند شيطان آنان را به سوى عذاب سوزان فرا خواند (21)

و هر كس خود را در حالى كه نيكوكار باشد تسليم خدا كند قطعاً در ريسمان استوارترى چنگ در زده و فرجام كارها به سوى خداست (22)

وهر كس كفر ورزد نبايد كفر او تو را غمگين گرداند بازگشتشان به سوى ماست و به [حقيقتِ] آنچه كرده‏اند آگاهشان خواهيم كرد؛ در حقيقت ‏خدا به راز دلها داناست (23)

[ما] آنان را اندكى برخوردار مى‏سازيم سپس ايشان را در عذابى پر فشار درمانده مى‏كنيم (24)

و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است مسلماً خواهند گفت: «‏خدا!» بگو: «الحمدلله (كه خود شما معترفيد)!» ولى بيشترشان نمى‏دانند (25)

آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست در حقيقت ‏خدا همان بى‏نياز ستوده[صفات] است (26)

واگر آن چه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياى ديگر به يارى آيد سخنان خدا پايان نپذيرد قطعاً خداست كه شكست‏ ناپذير حكيم است (27)

آفرينش و برانگيختن شما [در نزد ما] جز مانند [آفرينش] يك تن نيست؛ كه خدا شنواى بيناست (28)

آيانديده‏اىكه خدا شب را در روز در مى‏آورد و روز را [نيز] در شب در مى‏آوردو آفتاب وماه را تسخير كرده است [كه] هر يك تا وقت معلومى روانند و [نيز]خدا به آنچه مى‏كنيد آگاه است. (29)

اين[ها همه] دليل آن است كه خدا خود حق است و غير از او هر چه را كه مى‏خوانند باطل است و خدا همان بلند مرتبه بزرگ است! (30)

آيانديده‏اى كه كشتي ها به نعمت ‏خدا در دريا روان مى‏گردند تا برخى از نشانه‏هاى [قدرت] خود را به شما بنماياند؟! قطعاً در اين [قدرت نمايى] براىهر شكيباى سپاسگزارى نشانه‏هاست! (31)

و چون موجى كوه‏آسا آنان را فرا گيرد خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند (خدا را با اخلاص مى‏خوانند)؛ و[لى] چون نجاتشان داد و به خشكى رساند برخى از آنان ميانه‏رو هستند (و به ايمان خود وفادار مى‏مانند، در حالى كه بعضى ديگر فراموش كرده راه كفر پيش مى‏گيرند)؛ و نشانه‏هاى ما را جز هر خائن ناسپاسگزارى انكار نمى‏كند! (32)

اىمردم! از پروردگارتان پروا بداريد و بترسيد از روزى كه هيچ پدرى به كار فرزندش نمى‏آيد، و هيچ فرزندى [نيز] به كار پدرش نخواهد؛ آمد آرى وعده خدا حق است؛ زنهار تا اين زندگى دنيا شما را نفريبد و زنهار تا شيطان شما را مغرور نسازد! (33)

درحقيقت‏خداست كه علم [به] قيامت نزد اوست، و باران را فرو مى‏فرستد، و آنچه را كه در رحم هاست مى‏داند، و كسى نمى‏داند فردا چه به دست مى‏آورد، وكسى نمى‏داند در كدامين سرزمين مى‏ميرد؟ در حقيقت‏ خداست [كه] داناى آگاه است! (34



 برچسب ها : مطالب مرتبط به سوره لقمان

متن عربي سوره لقمان

بسم الله الرحمن الرحيم

الم (1) تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ (2) هُدًى وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ (3) الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (4) أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ (6) وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (7) إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ (8) خَالِدِينَ فِيهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقّاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (9)خَلَقَالسَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍوَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّزَوْجٍكَرِيمٍ (10) هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ (11)‏وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (12) وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ (13)وَوَصَّيْنَاالْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَىوَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ (14) وَإِن جَاهَدَاكَ عَلى أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفاً وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَإِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (15) يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ (16) يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (17) وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (18) وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ (19)‏أَلَمْتَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَافِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ (20) وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ (21) وَمَن يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (22)وَمَن كَفَرَ فَلَا يَحْزُنكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (23) نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِيظٍ (24)وَلَئِنسَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّاللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ (25) لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (26)وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِن شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (27) مَّا خَلْقُكُمْ وَلَا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (28)‏أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (29) ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (30)أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (31) وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ (32)يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْماً لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ (33)إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (34)




 برچسب ها : مطالب مرتبط به سوره لقمان

لقمان از ديدگاه مفسرين

دسته اي از مفسرين معتقدند او پيامبر بودهولي اغلب او را حكيمي فرزانه دانسته اند. در سياهي چهره او ترديدي نيست ولي حكمت بي نظيرش، سيرت او را بسيار منور كرده بود. كسي از او پرسيد مگر تو همدوش ما گوسفند چراني نمي كردي چه شد كه به اين مقام و منزلت رسيدي؟ لقمان پاسخ داد: خدا را شناختم، امانت را حفظ كردم، راست گفتم و از حرف بي فايده و بي مورد پرهيز كردم. بعضي گفته اند او پسر خواهر ايوب بوده و بعضي ديگر او را پسر خاله ايوب معرفي كرده اند و عده اي ديگر او را از عمو زادگان ابراهيم عليه السلام دانسته اند.

 





 برچسب ها : مطالب مرتبط به سوره لقمان

نمونه هايي از حكمت لقمان
لقمان در آغاز، برده خواجه اي توانگر و خوش قلب بود. ارباب او در عين جاه وجلال و ثروت و مكنت دچار شخصيتي ضعيف و در برابر ناملايمات زندگي بسيار رنجور بود و با اندك سختي زبان به ناله و گلايه مي گشود، اين امر لقمان را مي آزرد اما راه چاره اي به نظر او نمي رسيد، زيرا بيم آن داشت كه با اظهاراين معني، غرور خواجه جريحه دار شود و با او راه عناد پيش گيرد. روزگاري دراز وضع بدين منوال گذشت تا روزي يكي از دوستان خواجه خربزه اي به رسم هديه و نوبر براي او فرستاد. خواجه تحت تأثير خصائل ويژه لقمان، خربزه را قطعه قطعه نمود به لقمان تعارف كرد و لقمان با روي گشاده و اظهار تشكر آنهارا تناول كرد تا به قطعه آخر رسيد، در اين هنگام خواجه قطعه آخر را خود بهدهان برد و متوجه شد كه خربزه به شدت تلخ است.



 برچسب ها : مطالب مرتبط به سوره لقمان

 طول عمر لقمان حكيم
درباره طول عمر لقمان نيز گزارش‏هاى مختلفى وجود دارد . برخى ، عمر لقمان را دويست سال دانسته‏اند . در گزارش ديگرى ، عمر لقمان ، هزار سال ذكر شده است . در گلستان سعدى آمده است :
هيچ كس را از آدميان ، عمر ، چون لقمان نبوده است . سه هزار سال عمر داشت. چون عمرش به آخر رسيد، ملك الموت بيامد . او را ديد در ميان نيستان نشسته ، زنبيل مى‏بافت . ملك الموت گفت : اى لقمان! سه هزار سال عمر يافتى .چرا خانه‏اى نساختى؟
گفت : ابله ، كسى كه او را چون تويى در پى بُوَد و او را پرواى خانه ساختن باشد!
در گزارشى ديگر آمده است كه لقمان حكيم ، سه هزار و پانصد سال ، عمر كرد .
ديگرى گامى فراتر نهاده و گفته است :
لقمان فرزند خويش را از ره پند گفت : چهار هزار سال، چهار هزار پيغمبر را چاكرى كردم ... .
گفتنىاست كه دليل قاطعى براى اثبات هيچ يك از اين گزارش‏ها وجود ندارد . البتّه دليلى بر نفى آنها هم وجود ندارد ؛ ليكن از مجموع آنها به ضميمه برخى احاديث ، شايد بتوان طولانى بودن عمر وى را اثبات كرد . [ به نظر مى‏رسد كه بعضى از مورّخان ، بين لقمان حكيم و لقمان بن عاد كبير (صاحبكركسان) فرق نگذاشته‏اند و آن دو را يكى دانسته‏اند ؛ در حالى كه لقمان بنعاد كبير، در زمان هود عليه السلام و لقمان حكيم در عصر حضرت داوودعليه السلام زندگى مى‏كرده است . پيامبرىِ هود عليه السلام ، طبق برخى گزارش‏ها ،حدود هشتصد سال پيش از بعثت داوود عليه السلام است و با توجّه به جوانىِ لقمان در زمان داوود عليه السلام ، روشن است كه اين دو نمى‏توانند يكى باشند .




 برچسب ها : مطالب مرتبط به سوره لقمان

شاگردان حضرت لقمان
حمد اللّه‏ مستوفىدر تاريخ گزيده ، فيثاغورث (حكيم يونانى لبنانى الأصل) وجاماسب (حكيم ايران باستان) را از شاگردان لقمان حكيم دانسته است . همچنينگفته شده كه انباذقلس ، حكيم معروف يونانى ، حكمت را در شام از لقمان فرا گرفت و به يونان برد . برخى ، لقمان بن عاد را نيز كه در زمان هود عليه السلام مى‏زيسته است ، از شاگردان لقمان شمرده‏اند .
محدّث قمى رحمه‏الله مى‏گويد :
قيل : إنّ بطليموس كان تلميذ جالينوس ، و جالينوس تلميذ بليناس ، و بليناس تلميذ أرسطو، و أرسطو تلميذ أفلاطون ، و أفلاطون تلميذ سقراط ، و سقراط تلميذ بقراط ، و بقراط تلميذ جاماسب ، و جاماسب أخو كشتاسب وهو من تلامذة لقمان الحكيم ، مثل فيثاغورث الحكيم المشهور . [ الكنى و الألقاب : ج 2 ص 74 .]
گفته شده: بطليموس، شاگرد جالينوس و وى شاگرد بليناس و او شاگرد ارسطو و اين يكى شاگرد افلاطون و افلاطون شاگرد سقراط و او شاگرد بقراط و بقراط شاگرد جاماسب و او شاگرد اخوگشتاسب و وى از شاگردان لقمان حكيم بوده است. همانند فيثاغورث ، حكيم پر آوازه.





 برچسب ها : مطالب مرتبط به سوره لقمان

پيشه حضرت لقمان
درباره شغل لقمان نيز گزارش‏هاى گوناگونى وجود دارد . خيّاطى، نجّارى، چوپانى، و هيزم‏كشى ، پيشه‏هايى هستند كه در نقل‏هاى مختلف به لقمان ، نسبتداده شده‏اند. بعضى نيز وى را «نجّاد» معرّفى كرده‏اند، يعنى كسى كه فرش وبستر و بالش مى‏دوزد ؛ امّا هيچ يك از اين گزارش‏ها سند محكمى ندارند .
در برخى گزارش‏ها ذكر شده كه لقمان ، در جامعه بنى اسرائيل ، قضاوت مى‏كردهاست ؛ [ جامع البيان : ج 11 ص 67 ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 510 .] ليكن اينگونه گزارش‏ها برخلاف رواياتى است كه عدم قبول قضاوت را مبدأ حكمت لقمان مى‏دانند . [ ر.ك : ص 51 (نپذيرفتن داورى ميان مردم) .]
همچنين به عقيده برخى از پژوهشگران ، اسناد معتبرى وجود دارند كه نشان مى‏دهند لقمان ، علاوه بر حكمت، داراى دانش پزشكى و فنّ بيمارى‏شناسى و معالجه بيماران نيز بوده است .




 برچسب ها : مطالب مرتبط به سوره لقمان

تاريخ زندگى حضرت لقمان
تاريخ زندگى اين حكيم الهى ، به طور دقيق ، مشخّص نيست. براساس به گزارش مروج الذهب ، وى در سال دهم سلطنت داوود عليه السلام متولّد شد و تا زمان يونس پيامبر عليه السلام ، زنده بود ؛ امّا برابر برخى روايات، لقمان در زمان داوود عليه السلام ، پيرى سال‏خورده بوده است . [ در حديثى از امام صادق عليه السلام نقل شده كه : «كان لقمان الحكيم معمّرا قبل داوود عليه السلام في أعوام كثيرة وأنّه أدرك أيّامه وكان معه يوم قتل داوود ؛ لقمان حكيم ، پيش از داوود عليه السلام ، ساليان دراز ، عمر كرد و زمان وى را درك كرد و روزى كه داوود ، [جالوت را ]كشت ، لقمان در كنار او بود» .] برخى بر اين باورند كه وى در فاصله ميان
بعثت عيسى عليه السلام و پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله ، زندگى مى‏كرده است .
بر پايه برخى گزارش‏ها، اوج شهرت لقمان ، با سلطنت كيقُباد ، سرسلسله كيانيان در ايران ، مقارن بوده است . يك نظريّه نيز وجود دارد كه لقمان در حدود 554 م ، متولّد شده است. بنا بر اين ، مى‏توان حدس زد كه از زمان زندگى لقمان تاكنون ، بين دو هزار و پانصد تا سه هزار سال مى‏گذرد و نه بيشتر .




 برچسب ها : مطالب مرتبط به سوره لقمان

محلّ زندگى حضرت لقمان

بر پايه برخى اسناد تاريخى، بلاد شام ، محلّ زندگى و نشو و نماى لقمان بوده است . [ در گذشته تاريخ، شام ، نام منطقه وسيعى شامل اردن، سوريه، لبنان و فلسطين فعلىبوده است (لغت‏نامه دهخدا) .] برخى عقيده دارند كه لقمان ، اهل آسياى صغير[آسياى صغير تا چند دهه پيش ، به «آناتولى» معروف بود و در عرف جغرافيدانانمسلمان ، به «روم» شهرت داشت (كه مقصود، روم شرقى يا بيزانس است) و اكنون تركيه ناميده مى‏شود .] بوده و در دهكده‏اى موسوم به «آموريوم» ديده به جهان گشوده است. در برخى منابع تاريخى نيز لقمان ، اهل اَيْله [ شهر «اَيْله» در انتهاى خليج «عَقَبَه» در كشور اردن ، بر ساحل شمالى‏ترين نقطهدرياى سرخ ، ساخته شده است .] خوانده شده است.
بر پايه برخى روايات، لقمان ، بخشى از عمر خود را در موصل ، يكى از شهرهاى مهمّ شمال عراق ، سپرى كرده است . شهر ديگرى كه جايگاه زندگى لقمان در آخرين سال‏ها و يا روزهاى عمر وى شناخته مى‏شود، شهر رَمله [ رَمله ،نامى مشترك بين چند مكان است. [معروف‏ترين آنها] شهرى بزرگ در فلسطين قديمبوده كه آبادى‏هاى آن، خراب شده است. فاصله اين شهر تا بيت المقدس، هجده روز بوده است . همچنين مكان‏هايى با همين نام : يكى در اطراف دجله مقابل كرخ بغداد، منطقه‏اى در بحرين (بخش‏هاى شمالى عربستان) ، محلّه‏اى در سرخس و... وجود داشته است (معجم البلدان : ج3 ص69) .] است .




 برچسب ها : مطالب قراني - مطالب مرتبط به سوره لقمان


منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)تاریخ روزآیه قرآن تصادفیآیه قرآن

در كل اينترنت
در اين سايت
میان صفحات فارسی

حدیث موضوعی
X