تفسیری که عمل به آن آتش است!!!!
تفسیربه رأی، تفسیری است که شخص، بدون توجه به احادیث و تفاسیری که از طرف معصومین (علیهم السلام) پیرامون آیات قرآن رسیده و بدون توجه به آیات دیگر قرآن (عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ) یا بدون تسلط بر علم تفسیر (یا علم مربوط به تفسیر)، تنها با در نظر گرفتن پیش فرض هایی که در ذهن خوددارد، به تحلیل و تفسیر پیرامون آیات قرآن پرداخته و در صدد آن باشد که عقاید خود را به قرآن مستند نماید.
تفسیر در لغت و اصطلاح به چه معنا است؟
تفسیر - مصدر باب تفعیل - از ماده «فسر»، جمع آن «تفاسیر» در لغت، به روشن کردن و توضیح دادن مطلب و کشف نمودن آمده است.
برخی نیز گفتهاند: تفسیر، روشن کردن و کشف نمودن مراد و مقصود از لفظ مشکل است. (لسان العرب، ج 5، ص 55)
دراصطلاح؛ تعریف های گوناگونی از علم تفسیر، ارائه شده است، از جمله تعریف زرقانی در مناهل العرفان که گفته است: «علم یبحث فیه عن القرآن من حیث دلالته على مراد اللّه تعالى بقدر الطّاقة البشریة»؛ تفسیر، علمی است که در آن به توان بشری از احوال قرآن از آن جهت که بر مراد خداوند متعال دلالت دارد، بحث میشود.
فرقبین تفسیر به رأی (که تفسیر به فکر و گمان شخصی است) و تفسیری که در آن ازیک نظر روشنفکرانه (خبر واحد موثق) استفاده شده است چیست؟
نخست چند نکته را که در رسیدن به پاسخ کمک می کند، متذکر می شویم.
یک.بیشتر آیات قرآن برای فهم عموم مردم نازل شده است؛ از این جهت فهم عموم مردم از ظاهر آیات الهی حجت است و به همین دلیل است که اصولیون قائل به حجیت ظهورات قرآن شده اند.
دو. البته، آیات خاص و ویژه ای نیز در قرآن وجود دارد که فهمیدن و فهماندن آن بر عهده پیامبر و راسخان در علم گذاشته شده است که بدون کمک و مساعدت آنها درک این دسته از آیات الهی ناممکن است.
سه.در قرآن عام و خاص، مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ وجود دارد که برای درک دقیقآن ناگزیر باید بر آیات قرآن احاطه داشت تا مبادا بر اساس مطلق، عام یا منسوخ حکم نمود.
چهار.برخی دانش ها گرچه رابطه مستقیمی با تفسیر قرآن ندارند، اما رابطه مقدمی دارند به گونه ای که بدون آنها نمی شود به تفسیر و تحلیل آیات قرآن پرداخت؛مانند: علم صرف و نحو، معانی و بیان، لغت و ... پس مفسر باید در تمام علومی که در فهم بهتر قرآن دخالت دارد تبحر داشته باشد.
با توجه به نکاتی که بیان شد به پاسخ سۆال می پردازیم.
تفسیر به رأی و نیندیشیدن
منع از تفسیر به رأی، بهمعنای جمود و نیندیشیدن و ... نیست؛ زیرا قرآن کریم انحراف گروهی را در عدم تدبر در قرآن می داند و عده ای را که تدبّر و تفکر نمی نمایند مورد مذمت قرار داده است، چنانچه می فرماید: "أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَأَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ". آیا به آیات قرآن نمى اندیشند؟ یا [مگر] بر دل هایشان قفل هایى نهاده شده است؟ (محمد، 24)
همچنین خداوند متعال، عده ای که موضوعات جدید را از قرآن استنباط می نمایند، مورد مدح و ستایش قرار داده و فرموده: "لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ" قطعاً از میان آنان کسانىاند که [مىتوانند درست و نادرست] آن را دریابند. (نساء، 83) (تفسیر اثنا عشری، ج 1، ص 10)
و در آیه دیگر می فرماید: آیا درباره قرآن نمی اندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند.(نساء، 82)
برچسب ها :