حدیث موضوعی مطالب ديني و قرآني
درباره

سلام خدمت تمام دوستای گلم تمام تلاشم اینه بهترین مطالب دینی و قرآنی رو در اختیارتون قرار بدم. یاعلی
جستجو
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
آیه قرآن تصادفی

مطالب قرانی

سوره قرآنحدیث موضوعیذکر روزهای هفته مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار غدیر
روزشمار محرم عاشوراوصیت شهدا
روزشمار فاطمیهپخش زنده حرم
ابر برچسب ها
حكمت نامه لقمان حكيم (415) (<-TagCount->) , مطالب ديني (255) (<-TagCount->) , نماز (111) (<-TagCount->) , مناجات نامه (101) (<-TagCount->) , مطالب قراني (66) (<-TagCount->) , احاديث نماز (62) (<-TagCount->) , مطالب قرانی (42) (<-TagCount->) , مطالب دینی (39) (<-TagCount->) , پندهاي لقمان حكيم (37) (<-TagCount->) , حديث (36) (<-TagCount->) , ادعيه قرآنى (34) (<-TagCount->) , احادیث قرآنی (20) (<-TagCount->) , مطالب مرتبط به سوره لقمان (18) (<-TagCount->) , قرآن شناسی (18) (<-TagCount->) , داستان انبياء (16) (<-TagCount->) , اهل بیت در قرآن (14) (<-TagCount->) , حكايات قرآني (13) (<-TagCount->) , نسخ در قرآن (10) (<-TagCount->) , امامت (10) (<-TagCount->) , معارف قرآن (9) (<-TagCount->) , محکم و متشابه (9) (<-TagCount->) , داستان های قرآنی (8) (<-TagCount->) , عكس هايي با موضوع دين (4) (<-TagCount->) , احاديث لقمان حكيم (2) (<-TagCount->) , اصول قرأت (1) (<-TagCount->) , قرآن و تربیت صحیح (1) (<-TagCount->) , احکام قرآنی (0) (<-TagCount->) , قرآن و طبیعت (0) (<-TagCount->) , قرآن و زندگی (0) (<-TagCount->) , قرآن و اجتماع (0) (<-TagCount->) , قرآن و فرهنگ (0) (<-TagCount->) , عکس هایی با موضوع دین (0) (<-TagCount->) , بدون موضوع (10) (<-TagCount->) , 


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
مطالب ديني و قرآني

لطفاً درباره سوره مؤمن توضیح دهید، و بگویید که چرا به این نام شناخته شده است‌؟

پاسخ:

سوره مؤمن در مکه نازل شده و دارای 85 آیه و در جزء 24 قرآن کریم قرار دارد و نام دیگر آن سوره غافر می‌باشد.

محتوای سوره مؤمن عبارتند از:

 

1 ـ توجه به خداوند و اسمای حسنای او.

2 ـ تهدید کافران جبار درباره عذاب‌های این جهان و قیامت با ذکر خصوصیات و جزئیات آن‌.

3 ـ پس از ذکر داستان حضرت موسی‌و فرعون‌، بحث مؤمن آل فرعون و گفتگوی او با فرعونیان‌.

4 ـ ذکر برخی از صحنه‌های روز قیامت‌.

5 ـ ذکر بحث توحید و شرک و ذکر نشانه‌های توحید و دلایل بطلان شرک‌.

و ....

از آن جا که در سوره مؤمن در بیش از 20 آیه بحث از مؤمن آل فرعون و مجاهدت‌های او به میان آمده‌، به همین خاطر، این سوره را، سوره مؤمن نامیده‌اند.(ر. ک‌: نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 20، ص 3 ـ 7، دارالکتب الاسلامیه‌، تهران‌.)

پیامبر اکرم‌می‌فرماید: "هر کس سوره حامیم مؤمن را بخواند همه ارواح انبیا و صدیقان و مؤمنان بر او درود می‌فرستند و برای او استغفار می‌کنند."(ر. ک‌: مجمع البیان‌، مرحوم طبرسی ـ رحمه الله ـ ج 5، ص 178، منشور دارمکتبه الحیاه‌، بیروت‌.)




 برچسب ها :

رب المشرقين و رب المغربين يعني چه ؟

پاسخ:

درست است كه خورشيد در هر روز از ايام سال از نقطه‏اي طلوع و در نقطه‏اي غروب مي‏كند و به اين ترتيب به تعداد روزهاي سال مشرق و مغرب دارد   فلا اقسم برب المشارق و المغارب   (سوره معارج، آيه 40) به آن اشاره دارد. ولي با توجه به حداكثر ميل شمالي آفتاب و ميل جنوبي آن در حقيقت دو مشرق و دو مغرب دارد و بقيه در ميان اين دو مي‏باشد.

    توضيح اين كه از آنجا كه محور زمين نسبت به سطح مدار آن مايل است و زاويه‏اي در حدود 23 درجه تشكيل مي‏دهد و با همين حال به گرد آفتاب مي‏گردد طلوع و غروب آفتاب دائما متغير به نظر مي‏رسد و از 23 درجه ميل اعظم شمالي (در آغاز تابستان) تا 23درجه ميل اعظم جنوبي (در آغاز زمستان) در تغيير است كه مدار اول را مدار «رأس سرطان» و مدار دوم را مدار «رأس الجدي» مي‏نامند و اين است دو مشرق و دو مغرب آفتاب و بقيه مدارات در درون اين دو مدار قرار دارند.

    بعضي دو مغرب و دو مشرق به طلوع و غروب خورشيد و طلوع و غروب ماه تفسير كرده‏اند و آن را مناسب با آيه گذشته   الشمس و القمر بحسبان   مي‏دانند ولي معني اول مناسب‏تر به نظر مي‏رسد به خصوص اينكه در بعضي از روايات اسلامي به آن اشاره شده است. (تفسير نمونه، ج 23، صص 120 ـ 121).




 برچسب ها :

دعا براى پدر و مادر

پدر و مادر حقوق بسيارى بر فرزندان دارند. خداوند كريم در چند جاى قرآن، فرزندان را بر اداى حق پدر و مادر سفارش كرده است.در سوره اسراء مى‏فرمايد: رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانى‏ صَغيراً؛بارالها، آن دو را رحمت كن چنان كه مرا در كودكى پروراندند.»
[1]. اسراء (17) آيه 24.



 برچسب ها :

  • امر به معروف و نهي از منكر
  • امام على عليه السلام:
  • «إنَّالأمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهىَ عَنِ المُنكَرِ لا يُقَرِّبانِ مِن أَجَلٍ وَلا يَنقُصانِ مِن رِزقٍ ، لكِن يُضاعِفانِ الثَّوابَ وَيُعظِمانِ الجرَ وَأفضَلُ مِنهُما كَلِمَـةُ عَدلٍ عِندَ إمامٍ جائِرٍ»

  • امربه معروف و نهى از منكر نه اجلى را نزديك مى‏كنند و نه از روزى كم مى‏نمايند، بلكه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مى‏سازند و برتر از امر به معروف و نهى از منكر سخن عادلانه‏اى است نزد حاكمى ستمگر.

  • غررالحكم، ج2، ص611، ح3648



 برچسب ها :

 

حلية الأولياء عن القاسم بن مُخَيمِرة :

قالَلُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ : يا بُنَيَّ ، إيّاكَ وَالشِّبَعَ ؛ فَإِنَّهُ مَخونَةٌ بِاللَّيلِ ومَذَلَّةٌ بِالنَّهارِ ـ أو قالَ : ـ ومَذَمَّةٌ بِالنَّهارِ .

حلية الأولياء

ـبه نقل از قاسم بن مُخَيمره ـ: لقمان به پسرش گفت: «اى پسرم! از سير خوردنبپرهيز؛ زيرا اين كار، شب ، ضرر مى‏رساند و روز ، به لغزش و گناه مى‏كشاند».
يا اين كه گفت : «و روز ، مذمّت‏آور است» .

حلية الأولياء : ج 6 ص 82 .



 برچسب ها :

 راه­هاي ايجاد حضور قلب در نماز چيست؟

قرآنكريم يكي از ويژگي­هاي انسان­هاي مؤمن و رستگار را خشوع آنان در نماز دانسته و مي­فرمايد: "به راستي كه مؤمنان پيروز و رستگار شدند، آنان كه در نماز خشوع مي­كنند".[1] خشوعيعني تواضع، اظهار ادب بندگي، توجه قلبي و حضور انسان در پيشگاه خداوند باتمام وجود. نمازگزار واقعي كسي است كه به هنگام نماز چنان غرق در تفكر حضور پروردگار است و به راز و نياز مشغول، كه ذره­اي از دل خود را براي غيرخدا و امور مادي خالي نمي­گذارد.

پيامبر­اكرم(ص)مردي را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازي مي­كرد، آن حضرت فرمود: "اگر قلب او خاشع بود، اعضا و اندام او نيز چنين بودند".[2] اثربخشينماز و پذيرش آن، به ميزان خشوع و حضور قلب انسان بستگي دارد، همانگونه كهامام باقر(ع) مي­فرمايد: " با تمام وجود نماز بخوان، چرا كه در مقابل آن مقدار از نماز پاداش داده خواهي شد كه با حضور قلب انجام مي­دهي".[3]

راهكارهاي ده گانه
عوامل مختلفي براي ايجاد حضور قلب در نماز وجود دارد كه برخي از آنها را يادآور مي­شويم.

1.
پي بردن به اهميت نماز
مهم­ترينعامل مؤثر در پيدايش حضور قلب در نماز، اهميت دادن به راز و نياز با خدا وارتباط با او از راه نماز خواندن است. آثار و بركات و نتايج حاصلِ از نمازهر چه براي انسان مهم و ضروري جلوه كند، بر عشق و توجه قلبي او خواهد افزود و او را از توجه به غير خدا باز خواهد داشت.

2. فهم واژه ­ها
بيتوجهي و نداشتن حضور قلب در نماز، گاه از آنجا ناشي مي­شود كه نمازگزار باالفاظ عربي آشنا نيست و نمي­داند چه بر زبان جاري مي­كند؛ الفاظي را از كودكي به او آموخته­اند و او بدون توجه به معناي آن­ها فقط طوطي وار تكرار مي­كند. پر واضح است اين­گونه سخن گفتن، نه احساس نياز به صحبت كردن با خدارا در دل انسان زنده مي­كند و نه ايجاد كننده حضور قلب است.

3. شرايط و محيط مناسب
حضرت علي(ع) در نامه خود به مالك اشتر مي فرمايد: "اي مالك، در برنامه­­ي خود بهترين وقت­ها را براي نماز و ارتباط با خدا قرار بده
".[4]
بسياراتفاق افتاده است كه انسان بي­حوصله مي­شود و انگيزه و شوق انجام هيچ كاريرا ندارد، يا موضوع مهمي فكر و ذهن او را به خود مشغول كرده است و يا مشكلي سر راه او قرار گرفته كه او را از انديشيدن به ساير مسائل زندگي باز مي­دارد؛ هر چند در چنين اوضاع و احوالي، شرايط مناسب براي حضور قلب در نماز فراهم نيست؛
اما بايد سعي شود در هنگام نماز اين فكرها را از ذهن خارج كرده و گره گشايي از مشكلات خود را به خداوند واگذاريم و بدانيم در اين صورت يا نماز مشكل ما را حل مي­كند و يا توفيق و قدرت صبر بر آن مشكل را به ما مي­دهد.


گاهينيز ممكن است در اطراف انسان، اشيايي وجود داشته باشد كه حواس انسان را ازتوجه به نماز باز دارد؛ مانند: آيينه، عكس، تلويزيون روشن و... كه از نظر اسلام نماز خواندن در مقابل آن­ها مكروه است.[5] درچنين محيطي نيز پيدايش حضور قلب براي نمازگزار بسيار مشكل است؛ از اين رو براي پيدايش حضور قلب، بايد نماز را در شرايط و محيط مناسب به جا آورد.

امام صادق (ع) به يكي از ياران خود مي­فرمايد: " إتَّخِذ مَسجِداً فِي بَيتِكَ": در خانه­ ي خود محلي را براي مسجد انتخاب كن
.[6]
انتخابمسجد يا محل مناسب براي مناجات و راز و نياز با خدا در منزل، در ايجاد حضور قلب بسيار تأثير دارد. وقتي انسان در چنين مكان­هايي قرار مي­گيرد فكرو ذهن او خود به خود از چيزهاي ديگر جدا شده و ياد خدا جايگزين آن مي­گرددو آمادگي انسان براي نماز گزاردن با حضور قلب بيشتر مي­شود.

 4.
تعيين وقت اختصاصي براي نماز
يكياز عوامل موفقيت انسان، برنامه­ريزي است. هر كاري بايد در وقتي مشخص انجامشود تا از هدر رفتن نيروها و سر درگمي جلوگيري شود. نماز كه يكي از وظايف ما در شبانه روز است، از اين قائده استثنا نيست و بايد براي آن زمان مخصوص تعيين گردد.

5. ياد نمازِ وداع
هيچ انساني نمي­داند چند سال زنده خواهد بود، و هر روز اين احتمال را مي­دهد كه شايد فردا زنده نباشد؛ نمازگزاري كه با توجه به اين نكته نماز مي­خواند و چنين تصوري در ذهن او وجود دارد كه شايد اين آخرين نمازي باشد كه توفيق انجام آنرا دارد، بيشترين حضور قلب را نسبت به سايرين خواهد داشت. خواندن نماز در اول وقت، خود تمرين و گام مهم در اين راستا به شمار مي­رود.

امام صادق (ع) به نماز­گزاران توصيه مي­كنند: "هنگامي كه مي­خواهي نماز واجب خودرا بخواني، در وقت بخوان و مانند كسي باش كه نماز وداع مي­خواند و مي­ترسدكه بعد از اين توفيق نماز خواندن نصيب او نشود"
.[7]

 6.
انجام مستحبات
انجاممستحبات نماز، چه آن اموري كه قبل از آغاز نماز بايد انجام شود و مقدمه نماز است؛ مانند اذان، اقامه، پوشيدن لباس ­سفيد، استعمال عطر و بوي خوش و... و چه آن اموري كه همراه نماز يا بعد از آن مستحب است انجام گيرد. رعايت اين موارد نيز براي تحصيل حضور قلب در نماز بسيار تأثير دارند.

7. ياري جستن از خدا
انسان­هايوالا­مقام و نزديكان به درگاه پروردگار، در ضمن دعا و مناجات­هاي خود، همواره اين خواسته را مطرح مي­كرده­اند كه "خدايا ما را لحظه­اي به خودمان وامگذار و از شيريني مناجات و ملاقات با خودت محروم مساز"
.[8] ايندرسي است براي ما پيروان و شيعيان آن بزرگواران كه دست نياز به سوي پروردگار مهربان دراز كرده و از او بخواهيم به ما توفيق عنايت كند كه با تمام وجود و با حضور قلب به درگاهش شرفياب شويم.

8. تمرين
انسانيكه در طول يك نماز ممكن است بيش از يك لحظه تمركز حواس يا حضور قلب نداشتهباشد، مي­تواند با تمرين و تداوم، به مرور چنان قدرتي پيدا كند كه با تماموجود به نماز بايستد و در لحظه­اي از لحظاتِ نمازهاي خود چيزي غير از خدا را در ذهن و قلبش راه ندهد.

9. پرهيز از غذاهاى حرام

امام صادق (ع) مي­فرمايد: "كَسْبُ الحَرامِ يُبينُ في الذّرّية؛ درآمد حرام در فرزندان اثر [نامطلوب] مي­گذارد [و هدايت آنها را دچار مشكل مي­كند]".[9]

خوراكيكه انسان تناول مي­كند اگر پليد و حرام باشد، قلب را تيره مي­سازد، در اينصورت ديگر از او اميد خيري نيست و پند و اندرز در او اثر نمي­كند و سخت­ترين مناظر رقّت بار نيز او را متأثر نمي­كند. امام حسين(ع) به لشكريانعمر سعد فرمود: "دليل اينكه شما نافرماني­ام مي­كنيد و به سخن من گوش فرا نمي­دهيد، اين است كه شكم­هايتان از حرام پر شده و بر دل­هايتان مهر خورده كه حق را نمي­پذيريد. واي بر شما! آيا انصاف نمي­دهيد؟ آيا گوش فرا نمي­دهيد؟".[10]

10 . پرهيز از گناه
گناهآينه قلب را مكدّر ساخته، مانع آن مى­شود كه جمال محبوب حقيقى در آن منعكسگردد و با حجابى كه به وجود مى­آيد، انسانِ دعاكننده يا نمازگزار، خويشتن را در محضر او نمى­بيند؛ به همين دليل، قبل از هر نماز و دعا بايد از گناهان توبه كرد و خود را به خدا سپرد.
مردي از حضرت اميرالمؤمين علي (ع) پرسيد
: "يا أميرالمؤمنين إني قد حرمت الصلاة بالليل! فقال أميرالمؤمنين(ع) أنت رجلٌ قَد قَيَّدَتكَ ذُنُوبُك":من از نماز شب محروم شدم. حضرت فرمود: تو كسي هستي كه گناهان تو مقيّدت نموده است، (تو آزاد نيستي و در قيد و بند گناهانت هستي).[11]

امام صادق(ع) فرمود: "اِنَّالرَجُلَ يَذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَحْرُمُ صَلاة َاللَّيْلِ وَ اِنَّ الْعَمَلَ السَّيّيءَ اَسْرَعُ في صَاحِبِهِ مِنَ السِّكِين فِي اللَّحْمِ": كسيكه مرتكب گناهي شود، از نماز شب محروم مي­گردد و به درستي كه نفوذ اثر كارناپسند در انجام دهنده­ي آن، از نفوذ چاقو در گوشت سريع­تر است.[12]

پي نوشت ها

 

[1] . مؤمنون/ آيه1و2.
[2] . جامع الاحاديث، ج2، ص 253، حديث 67.
[3] . بحارالانوار، همان، ص 201.
[4] . "واجعل افضل اوقاتك للصلاة...".نهج البلاغه، نامه 53.
[5] . براي آگاهي بيشتر به رساله­ي عمليه­ي مراجع تقليد خود (قسمت مكروهات نماز) مراجع كنيد.
[6] . وسائل الشيعه، ج3، ص555.
[7] . بحارالانوار، ج84، ص232.
[8] . اشاره به دعاي معروف: "إلهي لا تَكِلني إلي نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبداً".
[9] . وسائل الشيعه، ج12، ص53.
[10] . نفس المهموم، محدث قمي، ترجمه كمره­اي، ص110.
[11] . كافي، ج‏3، ص450.
[12] . كافي، ج2، ص 273.

 

مركز تخصصي نماز




 برچسب ها :

دارويي آرام بخش

نماز

هرانسان مؤمني از زماني كه به تكليف مي رسد تا زماني كه مي خواهد از اين دنياي فاني رخت بر بندد و به عالم باقي سفر نمايد، از طرف خداوند حكيم موظّف به انجام تكاليفي شده، كه در بين اين تكاليف هيچ تكليفي از نظر ارزش،به اهميت نماز نمي رسد. در حقيقت به جرأت مي توان گفت: گل سرسبد تمام واجبات، نماز است و هيچ واجبي جاي نماز را نمي-گيرد. تا جايي كه پنجمين اختر تابناك آسمان ولايت امام باقر (عليه السلام) در مورد آن مي فرمايد:

(الصلاةُ عمود الدين)1؛ نماز ستون دين است.

يعني خيمه دين ما بر ستون نماز، بر پا شده به گونه اي كه اگر نماز نخوانيم خيمه دين ما به زمين مي خوابد.

بنابراين.نماز از مهمترين واجبات و عبادات است، و هيچ فريضه اي در فضيلت و ارزش با آن برابري نمي كند. گرچه عبادت فقط مخصوص نماز نيست و چندين عبادت ديگر نيزوجود دارد كه هر مؤمن خداجويي بايد علاوه بر نماز، آنها را نيز بجاي آورد؛عباداتي چون: زكات، حج، خمس، جهاد، روزه، امر به معروف، نهي از منكر و ...كه هر كدام از اين دستورات نوراني، نقش سازنده و تربيتي مهّمي بر انسان دارند. ولي در اين ميان، نقش نماز، بسيار سازنده تر از همه آنهاست، در واقعنماز چون خورشيد فروزاني است كه با نور خيره كننده خود، گوي سبقت را از ساير واجبات ربوده است.

ممكناست در ذهن هر بيدار دلي و صاحب عقل و انديشه اي اين پرسش مطرح شود كه راستي چرا در دين اسلام، بر اين فرضيه الهي اين قدر تأكيد شده است؟ مگر در نماز چه خاصيّتي نهفته است كه ما را به انجام آن دستور داده اند؟!

بامراجعه به آيات نوراني كلام الله مجيد و روايات گهر بار معصومين (صلوات الله عليهم اجمعين) مي توان پاسخ اين پرسش را يافت. ما در ادامه به برجسته ترين اثر نماز كه برگرفته از آيات قرآن و روايات معصومين (صلوات الله عليهماجمعين) است، اشاره مي كنيم:

 

آرامش بخش دلها

برجسته ترين اثر نماز، رسيدن به آرامش روحي و رواني است. زيرا نماز موجب زنده شدن ياد خدا در دل هاست. ياد خدا ريشه تمام خوبي ها و زيبايي هاست. ياد خدا گنجينه اي است در دل ها عاشق، كه شيرين ترين، ميوه آن، آرامش دلهاي ناآرام وپرتلاطمي است كه در درياي غم و غصه فرو رفته و در پي نجاتند.

خداوندمهربان پرده از روي اين حقيقت برداشته و با صراحت اعلام مي دارد «الا بذكرالله تطمئن القلوب.»2 آگاه باشيد، ياد خدا مايه آرامش دلها است.

نمازباطن و ضمير ما را آرام ميكند و قلب دردناك ما را شفاء مي بخشد پس به صراحت مي توان گفت: نماز عامل سازنده اي است كه مقاومت و ايستادگي آدمي را در فراز و نشيب زندگي حفظ ميكند بلكه بالاتر آن را به طور شگفت آوري افزايشمي بخشد كه نماز گزار در سايه اين مقاومت، در مقابل هر خير و شري و هر مصيبت و بلايي، ايستادگي نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادي نمي لغزد.

انساندر امواج زندگي و در كشاكش رنجها و بلاها، دچار خستگي روحي فراوان مي شود ولذا به تكيه گاهي نيازمند است كه به آن پناه برده و درون پر اضطراب خود رابدان آرامش بخشد و اين تكيه گاه، جز ذكر خدا و نماز كه زيباترين نماد ذكر خداست چيز ديگري نمي تواند باشد. نماز باطن و ضمير ما را آرام ميكند و قلب دردناك ما را شفاء مي بخشد پس به صراحت مي توان گفت: نماز عامل سازنده اي است كه مقاومت و ايستادگي آدمي را در فراز و نشيب زندگي حفظ ميكند بلكه بالاتر آن را به طور شگفت آوري افزايش مي بخشد كه نماز گزار در سايه اين مقاومت، در مقابل هر خير و شري و هر مصيبت و بلايي، ايستادگي نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادي نمي لغزد.




 برچسب ها :

چرا بايد نماز بخوانيم؟

نماز و سجده

بحثدرباره فلسفه و حكمت نماز در واقع آشنايى با اسرار و رموزى است كه در اين عمل عبادى نهفته است . بايد توجه داشته باشيم كه خداوند متعال هيچ دستورى را بدون حكمت و علت بر بنده‌اش واجب و يا حرام نمى‌سازد. در اين شكي نيست كه وقتي خداوند عملي را براي انسان واجب مي‌كند قطعا برايش سود و فايده بسيار دارد و بالعكس وقتي عمل و يا چيزي را حرام مي‌كند يقينا ضرر بسياري براي انسان دارد و همين طور است مواردي كه مكروه و مستحب اعلام شده‌اند. دراين زمان كه علم پيشرفت كرده؛ بسياري از علل و سود و زيان‌هايي براي اعمالذكر مي‌شود كه نشانگر حكمت و فلسفه حرام و واجب شده اعمال و برخي چيزهاست.

شايانذكر است كه انسان مومن و متعهد، در مقابل پروردگار روحيه تعبد و تسليم پذيري دارد و نيازي به دانستن علل و حكمت احكام ندارد، گرچه دانستنش هم مشكلي ندارد. ولي اصل بر تعبد در برابر خداوند است. 

دراين شكي نيست كه وقتي خداوند عملي را براي انسان واجب مي‌كند قطعا برايش سود و فايده بسيار دارد و بالعكس وقتي عمل و يا چيزي را حرام مي‌كند يقينا ضرر بسياري براي انسان دارد و همين طور است مواردي كه مكروه و مستحب اعلام شده‌اند.

خداوند، خالق تمام هستي است و همه موجودات به خالقيت خدا اعتراف دارند و خدا را تسبيح مي‌كنند:

«يسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض الملك القدوس العزيز الحيكم؛ تسبيح مى‌گويد خدا را آنچه در آسمان‌ها و در زمين است آن پادشاه پاك عزيز حكيم را.»(1)

حالوقتي كه همه موجودات، خدا را تسبيح مي‌گويند و او را عبادت مي‌كنند ؛ آيا جا ندارد انسان كه اشرف مخلوقات است در برابر خداوند اظهار بندگي و عبوديت نمايد و هيچ بودن خود را به منصه ظهور برساند و در مقابل پروردگارش خاكسارينمايد؟

امام رضا (عليه‌السلام) در حديثي علت اقامه نماز را اينگونه بيان مي‌فرمايند: «علة الصلاةِ انَّها اقرارٌ بالربوبيّة لله ـ عزّوجل ـ و خلعُ الانداد و قيامٌ بين يدى الجبّار جلّ جلاله بالذّل والمسكنة والخضوع والاعتراف؛ علت نماز، اقرار به ربوبيت خدا و نفى هرگونه شريك براى او و ايستادن با خضوع و كوچكى و بيچارگى در پيشگاه خداست.»(2)

دروجود انسان دو قدرت عقل و شهوت وجود دارد كه دائما در كشاكش نيز مي‌باشند.حال چنين انساني كه نيروي شهوات و هواهاي نفساني در وجودش قوي است قطعاً دچار گناه و لغزش هم مي‌شود، و پنج بار نماز در مقابل پروردگار، به معناي اعتراف به گناهان و طلب آمرزش و بخشش است . در روايتي نيز آمده است: 

حالوقتي كه همه موجودات، خدا را تسبيح مي‌گويند و او را عبادت مي‌كنند ؛ آيا جا ندارد انسان كه اشرف مخلوقات است در برابر خداوند اظهار بندگي و عبوديت نمايد و هيچ بودن خود را به منصه ظهور برساند و در مقابل پروردگارش خاكسارينمايد؟

«نماز، با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پيشين و نهادن صورت بر زمين، پنج بار در شبانه‌روز، با عظمت خدا، همراه است.»(3)

حالكه هواى نفس، هر لحظه انسان را به غفلت و سركشى سوق مى‌دهد و به غرور و خودخواهى دعوت مى‌كند و به افزون‌طلبى و تماميت‌خواهى فرا مى‌خواند بايد درمقابل آن، عاملى بسيار قوى و نيرومند كه مقابل اين رذايل سد شود؛ وجود داشته باشد تا او را به سمت عزت و عظمت انسانى سوق دهد و آن نماز است.چون نماز تنها عنصر بازدارنده از رذائل اخلاقى و گناهان است. و خداوند در آيه‌اي يكي از علل و خواص نماز را اينگونه معرفي مي‌فرمايد:

«أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ(4) ؛ نماز را برپا دار، كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى‏دارد.»

ودر روايتي از معصوم (عليه السلام) آمده است كه: «نماز موجب ياد خدا و دورىاز غفلت و سركشى و باعث خشوع، فروتنى و خواهان طلب افزايش معنوى و مادى است.»(5)

در وجود انسان دو قدرت عقل و شهوت وجود دارد كه دائما در كشاكش نيز مي‌باشند. حال چنين انساني كه نيروي شهوات و هواهاي نفساني در وجودش قوي است قطعاً دچار گناه و لغزش هم مي‌شود، و پنج بار نماز در مقابل پروردگار، به معناي اعتراف به گناهان و طلب آمرزش و بخشش است.

از آنجايي كه انسان موجودي فراموشكار است، بيم مي‌رود كه خداوند را فراموش كند و نيز از ياد ببرد كه موقعيتش به عنوان انسان در هستي چيست؟ و عمر خود را در حيوانيتو نفسانيت سپري نمايد. لذا اينجاست كه:

«نماز او را به مداومت بر ذكر خدا در شب و روز بر مى‌انگيزاند تا بنده، مولى و مدبر و آفريدگار خود را فراموش نكند چرا كه فراموشكارى، باعث طغيان و سركشى خواهد بود.»(6)

پسفلسفه نماز، حضور در پيشگاه خداوند و اظهار بندگى و عبوديت و اقرار به يكتايي پروردگار و جاودانگى او است كه نتيجه‌اش اصلاح و سعادت انسان و به كمال رسيدنش مي‌باشد. «انسان در حال نماز در محضر خدا و به ياد خداست و همين حالت او را از معاصى بازداشته و از همه تباهى‌ها و تاريكى‌ها او را مانع مى‌شود.»(7)

 

پي‌نوشت‌ها:

1ـ سوره مباركه جمعه، آيه 1.

2 ـ ميزان الحكمة، ج5، ص376.

3ـ ميزان الحكمه، ج5، ص376.

4- سوره : العنكبوت - آيه : 45 -

5 ـ ميزان الحكمه، ج5، ص376.

6 ـ همان.

7ـ ميزان الحكمه، ج5، ص376.




 برچسب ها :

اعتقاد به تبعيت از بزرگان، شبهه‌اي شيطاني است

 


حزبخدا غالب خواهد بود فتح و پيروزي به يقين براي حزب خدا خواهد بود اين وعده‌اي است كه خداوند در قرآن داده است: «أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(1) خداوند وعده فرموده است كه حزب خدا رستگار خواهد شد و هم چنين تاكيد فرموده است كه حزب خدا حتما غالب خواهد بود «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ »(2) لذا در اينكه حزب خداوند در آخرت رستگار خواهد بود و در اين دنيا غالب، شكي نيست.

 


شيطان

جنگ حزب خدا با حزب شيطان

دنياييكه از ابتداي خلقت با جنگ آدم ابوالبشر با ابليس شروع شد و با كشته شدن هابيل توسط حزب شيطان ادامه پيدا كرد و اين جنگ بين دو حزب شيطان و حزب خداوند ادامه داشت تا شهادت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و شهادت فرزند مطهرش در كربلا و اين جنگ هم چنان بين دو حزب ادامه دارد، اما جنگي كه پايانش معلوم است.

عاقبت اين جنگ به غلبه لشكريان خدا خواهد انجاميد وهمه اهل ايمان يقين دارند كه وعده خداوند حق است، لذا در اين جنگ تاريخي خدا به شياطين انس و جن مهلت داده است كه خودنمايي كنند.

خودنمايي ايشان صحنه‌اي براي آزمايش بندگانش شود و كوره‌اي براي خالص شدن مدعيان ايمان باشد، نبايد نگران اين بود كه شيطان و شيطان پرستان پيروز مي‌شوند ياپيروان خدا؟ بلكه بزرگترين نگراني كه هر شخص عاقلي بايد داشته باشد اين است كه با يد هر لحظه به خود نهيب زند كه آيا او از حزب شيطان است يا از حزب خدا؟

انسان عاقل در جنگي كه از ابتدا فاتح آن معلوم است در گروه مغلوب وارد نمي‌شود. انساني كه بهره‌اي هرچند كم از خرد داشته باشد سعي مي‌كند خود را به حزب غالب برساند و از زمره ايشان شود، اما چگونه خود را به حزب خدا برساند؟ از كدام راه؟ شيطان كه هميشه در مقابل انسان قسم ياد مي‌كند كه: من نصيحت كننده‌اي امين هستم.

 

شبهه، فرزند شيطان است

شيطانهميشه راه خود را راه فلاح و رستگاري نشان مي‌دهد. بيشتر كساني كه گمراه شدند به طمع رستگاري از شيطان تبعيت كردند؛ چراكه كار شيطان تظاهر به حق است. شيطان باطل خود را رنگ حق مي‌زنند و باطل خويش را شبيه حق مي‌كند و اين گونه شبهه پا به عالم وجود مي‌گذارد و آغازي براي انحراف مي‌شود و بعضاهم عاملي براي انحراف.

«رَبَّناآتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبيراً»؛ پروردگارا دو چندان از عذاب و شكنجه (كه بما داده‏اى) بايشان بده (زيرا آنان هم گمراه بودند و هم گمراه كننده) و اينان را لعن كن و از رحمتت دور گردان لعن كردن بزرگ (كه هيچ گاه سزاوار رحمت و مهربانى نگردند. برخي از اهل جهنم از تبعيت كردن از بزرگان قوم خويش يا كساني كه بزرگ جلوه داده شده‌اند ناله مي‌كنند و لعن و عذاب را براي رهبران دنيايي خويش مي‌خواهند

پسبايد شيطان را با شبهه هايش شناخت. اگر شبهات شيطان شناخته نشود دام شيطانهميشه براي ما پهن است و ما در معرض به دام افتادن خواهيم بود.

يكياز شبهات بزرگ شيطان كه بسيار از آن سود جسته و جمع بسياري را به دام هلاكت انداخته است شبهه شخصيت پرستي است. شيطان باطل خويش را بر زبان بزرگان قوم جاري مي‌سازد يا افعال شيطاني را به افراد صاحب نفوذ در اقشار جامعه وحي مي‌كنند.

 

اعتقاد به تبعيت از بزرگان، شبهه‌اي شيطاني است

ومردم به خيال اينكه اينان بزرگند و تبعيت از بزرگ كاري واجب است خواسته ياناخواسته در دام شيطان مي‌افتادند غافل از اينكه اين بزگان قوم خود يا شيطاني پليدند يا از حزب شيطان. قرآن كريم اين كتاب هدايت گزارش اين مردم فريفته توسط بزرگان قوم را اين گونه گزارش مي‌دهد:

بايدشيطان را با شبهه هايش شناخت. اگر شبهات شيطان شناخته نشود دام شيطان هميشه براي ما پهن است و ما در معرض به دام افتادن خواهيم بود

«يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولاَ»؛ وياد كن (اى محمّد(صلي الله عليه وآله)) روزى را كه روي‌هاى اينان در آتش گردانيده شود (روي‌هاشان را از سويى بسويى مي‌گردانند) در حالى كه مي‌گويند: اى كاش خدا را اطاعت مي‌كرديم و اى كاش رسول و فرستاده را فرمان مي‌برديم‏(3)

«وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبيلاَ» و گويند: پروردگارا ما (در دنيا) مهتران و بزرگان خودمان را پيروى كرديم، پس ايشان ما را از راه گمراه كرده و بيرون بردند(4)

«رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبيراً»؛ پروردگارادو چندان از عذاب و شكنجه (كه بما داده‏اى) بايشان بده (زيرا آنان هم گمراه بودند و هم گمراه كننده) و اينان را لعن كن و از رحمتت دور گردان لعنكردن بزرگ (كه هيچ گاه سزاوار رحمت و مهربانى نگردند.) (5)

برخياز اهل جهنم از تبعيت كردن از بزرگان قوم خويش يا كساني كه بزرگ جلوه دادهشده‌اند ناله مي‌كنند و لعن و عذاب را براي رهبران دنيايي خويش مي‌خواهند.

 

پي‌نوشت‌ها:

1. سوره مجادله، آيه22.

2. سوره مائده، آيه 56.

3. سوره احزاب، آيه 66.

4. همان، آيه 67.

5. همان، آيه 68.

 


منبع :

«خبرگزاري دانشجو»، حامد صارم




 برچسب ها :

تفاوت " الهامات الهى" با " وسوسه‏هاى شيطانى"

شيطان

تأثير فرمان شيطان، نشان ضعف ماست. هرگاه انسان ضعيف شد، وسوسه‏هاى شيطان را همچون فرمان مولا مى‏پذيرد «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ» (نحل، 100) و گرنه اولياى خدا، در مرحله‏اى هستند كه شيطان به آنان نفوذ ندارد. «إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ» (حجر، 42)

 


إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ( بقره ـ 169)

همانا (شيطان)، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مى‏دهد و اينكه بر خداوند چيزهايى بگوييد كه به آن آگاه نيستيد.





 برچسب ها :


منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)تاریخ روزآیه قرآن تصادفیآیه قرآن

در كل اينترنت
در اين سايت
میان صفحات فارسی

حدیث موضوعی
X