افتخار بزرگي كه نصيب اين قوم شده است

بني اسرائيل

بني اسرائيل يكياز اقوامي هستند كه در قرآن به تكرار از آنان ياد شده است و حوادث و اتفاقاتي كه برايشان روي داده است را به طرق مختلف گزارش داده است.


اينقوم كه از فرزندان حضرت يعقوب (عليه السلام) مي‌باشند پيامبران بسياري را درك كرده و معجزات فراواني را ديده‌اند. كارهاي شايسته و ناشايست فراوان انجام داده‌اند. اين قوم خود را برترين مردم جهانمي‌دانند و معتقدند حاكميت مطلق جهان از آن آنان است. براي اين ادعاي خويشنيز شواهدي از اقوال انبياء و حتي قرآن آورده‌اند چرا كه قرآن در سه موضع به برتر بودن بني اسرائيل بر عالميان اشاره كرده است. اين آيات عبارتند از:

"يابَني‏ إِسْرائيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‏ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ"؛ "اى فرزندان اسرائيل، از نعمتهايم كه بر شما ارزانى داشتم، و [از] اينكه من شما را بر جهانيان برترىدادم، ياد كنيد". (بقره/47 و 122)

"وَ لَقَدْ آتَيْنا بَني‏ إِسْرائيلَ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمين"‏؛ "و به يقين، فرزندان اسرائيل را كتاب [تورات‏] و حكم و پيامبرى داديم و از چيزهاى پاكيزه روزيشان كرديم و آنان را بر مردم روزگار برترى داديم". (جاثيه/16)

در اين بخش به بررسي معنا و مراد اصلي اين آيات پرداخته مي‌شود.

 

بررسي آيات

خداوند در اين آيات نعمت‌هايى را كه در اختيار بنى اسرائيل قرار داده به آن‌ها تذكر مى‏دهد و از آن‌ها مى‏خواهد كه نعمت‌هاى الهى  را به خاطر بياورند.

بعداز اين تذكر و بيان كلى كه در آيات ديگر هم ذكر شده است، مطلب مهمى را خطاب به بنى اسرائيل بيان مى‏كند و آن اينكه من شما را بر جهانيان برترى دادم. ب

رترى قوم بنى اسرائيل بر جهانيان افتخار بزرگى براى آنان محسوب مى‏شود و بدين ‌گونه خداوند با يك روان‌شناسى خاص، نخست به آن‌ها شخصيت مى‏دهد و حس غرور آن‌ها را تحريك مى‏كند تا براى شنيدن مطالب بعدى و پذيرش آن آمادگى پيدا كنند.

بايد تمام معلمان و واعظان و متصديان امور تربيتى از اين شيوه جالب قرآنى استفاده كنند و در تربيت افراد، ابتدا به آنها شخصيت بدهند و نكات مثبت آنها را بگويند و آنگاه مطالب خود را القاء كنند.

با رعايت اين نكته مهم روانى، نتايج مهمى به دست مى‏آيد و شخص در تربيت افراد و تأثير گذارى در روحيه آنان موفق‏تر مى‏شود.

برترىقوم بنى اسرائيل بر جهانيان افتخار بزرگى براى آنان محسوب مى‏شود و بدين‌گونه خداوند با يك روان‌شناسى خاص، نخست به آن‌ها شخصيت مى‏دهد و حس غرور آن‌ها را تحريك مى‏كند تا براى شنيدن مطالب بعدى و پذيرش آن آمادگى پيدا كنند

حال بايد ديد اينكه قرآن قوم بنى اسرائيل را برتر از جهانيان مى‏شمارد به چه معناست؟

عموم مفسران بر اين اعتقادند كه برتر بودن بني اسرائيل بر ساير جهانيان مربوط به عصر و زمان خودشان بوده است.

بهعنوان نمونه از ابن عباس نقل شده است كه مي‌گويد: "منظور برترى آنان است از مردم زمان خودشان زيرا بدون شك امّت اسلام بالاترين امت‏ها است به شهادتآيه كريمه "كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ"؛ (بهترين دسته‏اى كه بر اين مردم نمودار شده‏اند شما بوديد. آل عمران/110)".

پسمنظور از اين گفتار قرآن جهانيان عصر خود آن‌هاست. يعنى آن‌ها در زمان حضرت موسى(عليه السلام) بر تمام ملت‌هاى معاصر خود برترى و فضيلت داشتند. در نتيجه لازمه اين سخن برترى قوم بنى اسرائيل بر امت اسلام نيست و بدون شكامت محمد(صلي الله عليه و آله) از قوم بنى اسرائيل با فضيلت‏تر و برتر هستند. مثل اينكه اگر گفته شود: "حاتم بخشنده‏ترين مردم بود" يعنى در زمان خودش.

بعضى نيز گفته‏اند ممكن است برترى بنى اسرائيل بر تمام جهانيان و حتى امت محمد(صلي الله عليه و آله) درست باشد منتهى نه به طور مطلق و در همه ابعاد بلكه منظور، برترى آنان در امتيازات مخصوصى است كه يافتند. مانند فرود آمدن منّ و سلوى  وداشتن رسولان و كتاب‏ها و غرق كردن فرعون و نشانه‏ها و پيش آمدهايى كه با آن ‌ها استدلال بر وجود خدا راحت‏تر، و تحمل مشكلات و تكاليف و وظيفه‏ها آسان‏تر مي‌گردد.

برخي نيز به اين نكته اشاره نموده‌اند كه "الف و لام" كلمه "الْعالَمِينَ" عموميت عرفى دارد، نه عموميت حقيقى. براى اينكه افضليت آنان صحت پيدا كند كافى بود از يك جهت بر ديگران افضل باشند، نه از جميع جهات و آن جهتى كه بنى اسرائيل در عصر خود از ديگران افضل بودند و امتياز داشتند عبارت بود از اينكه خدا تعداد كثيرى از پيامبران بنى اسرائيل (عليهم السّلام) را براى آنان فرستاد. زيرا: موسى، هارون، يوشع، عزير، زكريا، يحيى هم از بنى اسرائيل بودند.

درهر صورت اين موضوع كه بنى اسرائيل از يك جهت بر أهل زمان خود برترى مى‏داشتند دليل بر اين نمى‏شود كه آنان از هر جهت بر اهل آن زمان افضل و برتر باشند. و نه اينكه هر فردى از ايشان بر فردى غير از خودشان برترى داشته باشد.

منظوراز اين گفتار قرآن جهانيان عصر خود آن‌هاست. يعنى آن‌ها در زمان حضرت موسى(عليه السلام) بر تمام ملت‌هاى معاصر خود برترى و فضيلت داشتند. در نتيجه لازمه اين سخن برترى قوم بنى اسرائيل بر امت اسلام نيست و بدون شك امت محمد (صلي الله عليه و آله) از قوم بنى اسرائيل با فضيلت‏تر و برتر هستند. مثل اينكه اگر گفته شود: "حاتم بخشنده‏ترين مردم بود" يعنى در زمان خودش

نتيجه:

قرآن كريم در سه آيه به برتر بودن بنياسرائيل بر جهانيان اشاره كرده است: دو آيه همانند يكديگر بوده و آيه سوم در الفاظ متفاوت است.

با در نظر گرفتن صريح آيه 110 سوره آل عمران كه برتر بودن امت اسلام بر ساير امت‌هاي پيشين از آدم تا پيش از پيامبر(صليالله عليه و آله) را مي‌رساند مي‌توان در زمينه اين سه آيه سه احتمال زير را مطرح ساخت:

1ـ منظور برتر بودن آن‌ها بر مردم عصر و زمان خويش بوده است.

2ـمي‌توان برتر بودن بني اسرائيل بر ساير جهانيان حتي امت پيامبر(صلي الله عليه و آله) را از اين حيث پذيرفت كه نعمت‌ها، معجزات و پيامبران فراواني به آن‌ها داده شده است كه ديگر ملل از آن‌ها محروم بودند و در نتيجه راه شناخت حق و رسيدن به مراتب كمال برايشان آسان شده است.

3ـ مقصود آيهبرتر بودن بني اسرائيل در تمام وجوه انساني و معنوي نيست بلكه مي‌تواند تنها به يك وجه خاص اشاره داشته باشد. به عنوان نمونه مقصود برتر بودن آن‌ها از ساير مردمان به لحاظ كثرت پيامبران باشد.

از ميان اين سه وجه، احتمال اول، با اقبال بيش‌تري مواجه بوده و به نظر پاسخ مناسب‌تري براي اين پرسش مي‌باشد.    


منابع:

ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 163

تفسير آسان، ج 1، ص: 118

تفسير كوثر، ج‏1، ص: 166





 برچسب ها : مطالب ديني - مطالب قراني