بارالها!دوستدارم تنها با تو ملاقات كنم و دوست دارم در صحراي گرم خوزستان در نيمه‌هاي شب ظلماني با دلي روشن، با قلبي پاك و زلال، زلال‌تر از هر چشمه، آكنده از خلوص خدا، خويش را از اعمال وجودت درك و سفري طولاني آغاز كنم؛ سفري كه با آگاهي، تمام خطراتش را با جان و دل پذيرفتم. دلم از زندگي پست وكوتاه دنيا گرفته‌است و شيريني‌هاي دنيا را همچون سرابي مي‌بينم.

خدايا! تو قادري كه دريابي و نجاتم دهي. خدايا به‌سوي تو مي‌آيم تا مرا از اين مرداب پست به‌سوي ابديت سوق دهي.

خدايا!قربانيكوچكي هستم در مقابل عظمت و بزرگي‌ات، از لطف و كرمت مرا بپذير. مناين جسمخونين‌ام را در راه تو فدا مي‌كنم و مي‌خواهم پيكرم پاره‌پاره شود، زيرا شرم دارم كه در محضر حسين(ع) با بدني سالم حاضر شوم.





 برچسب ها : مناجات نامه