احاطه مقام امامت به عوالم وجودى

ائمه طاهرين صلوات الله و سلامه عليهم أجمعين كه از ماضى و آينده خبر داشتند و در آبشخوار تشريع قرار گرفته و بر معدن عظمت رسيده و از آب حيات سرمدى آشاميده بودند، بواسطة آن بود كه در فوق زمان بوده و ادراك حقيقت نفس خود را كه ملازم با معرفت رب است نموده و به درجات اخلاص و خلوص رسيده و در حرم امن و امان حضرت احديت مقيم بودند.

لذا ديده ميشود كه هيچگاه كمربند زمان آنانرا مقيد و محدود نساخت ، و از پرواز در سدرةُ المُنتهى مانع و رادع نگشت . و در برابر هر سؤالى در گذشته و آينده ، و احكام جزئيه و علوم كليه و معارف الهيه ، جواب حاضر و پاسخ قاطع عنايت ميفرمودند.

سؤالى كه از امام ميشود، از بدنش ميشود يعنى از چشم و گوش و حواس ظاهرة او؛ حواس فوراً از مِثال امام استعلام مى كنند و مثال امام با آن سعه و گشايشش از نفس امام ؛ و در يك طرفة العين از مُلك و ملكوت خبر ميدهد.

كما اينكه ما نيز در مذاكرات و سخنان عادى روزمره خود بوسيلة جسم و حواس آن با يكديگر ربط پيدا مى كنيم . و حواس ما فوراً تلگرافى از مثال و ذهن ما ميگيرد و ذهن ما از نفس ما اخذ ميكند.

چشم و گوش و زبان ، آلات استخدامِ ذهن ما؛ و ذهن ، صفحة منقش در برابر ديدگان نفس ماست .

چشم ، بينائى را به ذهن تحويل ميدهد و ذهن حقيقت و واقعيت آنرا بدون صورت به نفس ميرساند. و بالعكس نفس مطلب كليه را به ذهن تنازل داده و به صورتْ قالب بندى ميكند و ذهن آنرا بوسيله جسم و اعضاء آن به خارج منعكس ميكند.

در نفس مقدس امام كه نفس كليه ، و برزخ او كه مثال كليه و در حقيقت قضاء و قدر كليه الهيه هستند، مطلب از اين طرز كه بيان داشتيم عالى تر و والاتر است ؛ و سعه و احاطه دقيق تر و عجيب تر و كلى تر است .

لازمه ارتقاء به اين مقام ، سعه و كليت است و نسيان جزئيت . كما آنكه براى مردم عادى نيز لازمة ارتقاء به قيامت ، رفض مناسبات اعتباريه و روابط جزئيه متعلقه به اين عالم است .

منبع :علامه طهرانى، معاد شناسى جلد 4، صفحه 288 تا 290 




 برچسب ها : امامت