حدیث موضوعی مطالب ديني و قرآني - Archive: 1393-07-1
درباره

سلام خدمت تمام دوستای گلم تمام تلاشم اینه بهترین مطالب دینی و قرآنی رو در اختیارتون قرار بدم. یاعلی
جستجو
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
آیه قرآن تصادفی

مطالب قرانی

سوره قرآنحدیث موضوعیذکر روزهای هفته مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار غدیر
روزشمار محرم عاشوراوصیت شهدا
روزشمار فاطمیهپخش زنده حرم
ابر برچسب ها
حكمت نامه لقمان حكيم (415) (<-TagCount->) , مطالب ديني (255) (<-TagCount->) , نماز (111) (<-TagCount->) , مناجات نامه (101) (<-TagCount->) , مطالب قراني (66) (<-TagCount->) , احاديث نماز (62) (<-TagCount->) , مطالب قرانی (42) (<-TagCount->) , مطالب دینی (39) (<-TagCount->) , پندهاي لقمان حكيم (37) (<-TagCount->) , حديث (36) (<-TagCount->) , ادعيه قرآنى (34) (<-TagCount->) , احادیث قرآنی (20) (<-TagCount->) , مطالب مرتبط به سوره لقمان (18) (<-TagCount->) , قرآن شناسی (18) (<-TagCount->) , داستان انبياء (16) (<-TagCount->) , اهل بیت در قرآن (14) (<-TagCount->) , حكايات قرآني (13) (<-TagCount->) , نسخ در قرآن (10) (<-TagCount->) , امامت (10) (<-TagCount->) , معارف قرآن (9) (<-TagCount->) , محکم و متشابه (9) (<-TagCount->) , داستان های قرآنی (8) (<-TagCount->) , عكس هايي با موضوع دين (4) (<-TagCount->) , احاديث لقمان حكيم (2) (<-TagCount->) , اصول قرأت (1) (<-TagCount->) , قرآن و تربیت صحیح (1) (<-TagCount->) , احکام قرآنی (0) (<-TagCount->) , قرآن و طبیعت (0) (<-TagCount->) , قرآن و زندگی (0) (<-TagCount->) , قرآن و اجتماع (0) (<-TagCount->) , قرآن و فرهنگ (0) (<-TagCount->) , عکس هایی با موضوع دین (0) (<-TagCount->) , بدون موضوع (10) (<-TagCount->) , 


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
مطالب ديني و قرآني

در شهادت دادن مردان بر زنان مقدّم اند!

قرارداد

براى حفظ اعتماد و خوش‏بينى بههمديگر و آرامش روحى طرفين و جلوگيرى از فراموشى، انكار و سوء ظنّ، بايد بدهى‏ها نوشته شود و براى اطمينان و حفظ قرارداد از دخل و تصرّف احتمالى طرفين، سند بايد با حضور طرفين و توسط شخص سوّمى نوشته شود.


درآيه 282 سوره مباركه بقره كه طولانى ‏ترين آيه قرآن است، بعد از بيان احكام مربوط به انفاق در راه خدا و همچنين مسأله رباخوارى، احكام و مقررات دقيقى براى امور تجارى و اقتصادى بيان شده تا سرمايه‏ها هر چه بيشتر رشد طبيعى خود را پيدا كنند و بن‏بست و اختلاف و نزاعى در ميان مردم رخ ندهد.

در مقاله قبل نكاتي از اين آيه قرآن را بيان كرديم و در اين نوشتار بنا داريم تا برخي نكات ديگر را مطرح كنيم.

قبلاً گفتيم كه در اين آيه نوزده دستور مهم در مورد داد و ستد مالى به ترتيب بيان شده است.

ما در اين قسمت يكي از اين موارد را بررسي مي كنيم:

درنخستين حكم اين آيه خداوند متعال مى‏فرمايد: "اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه بدهى مدت دارى (به خاطر وام دادن يا معامله) به يكديگر پيدا كنيد آن را بنويسيد" (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ).

ضمناً از اين تعبير، هم مساله مجاز بودن قرض  و وام روشن مى‏شود و هم تعيين مدت براى وام ها.

قابلتوجه اينكه در آيه، كلمه "دِين" به كار برده شده نه قرض، زيرا قرض تنها درمبادله دو چيز كه مانند يكديگرند به كار مى‏رود، مثل اينكه چيزى را وام مى‏گيرد كه بعداً همانند آن را برگرداند ولى دِين هرگونه بدهكارى  راشامل مى‏شود، خواه از طريق قرض گرفتن باشد يا معاملات ديگر مانند اجاره و صلح و خريد و فروش، كه يكى از طرفين چيزى را به ذمه بگيرد.

بنابراينآيه مورد بحث شامل عموم بدهى‏هايى مى‏شود كه در معاملات وجود دارد، مانند سلف و نسيه، در عين اينكه قرض را هم شامل مى‏شود، و اينكه بعضى آن را مخصوصبيع سلف دانسته‏اند كاملاً بى دليل است، هر چند ممكن است شأن نزول آن بيع سلف باشد.

سپس براى اينكه جلب اطمينان بيشترى شود و قرار داد از مداخلات احتمالى طرفين سالم بماند، مى‏افزايد: "بايد نويسنده‏اى از روى عدالت (سند بدهكارى را) بنويسد" (وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ).




 برچسب ها : مطالب ديني

3عاملي كه دل را سخت مي كند

قلب

آنچهدر پيش رو داريد قسمتي از روايات اهل بيت عليهم السلام است كه در ارتباط با آيات شريف قرآن كريم بيان شده است. اين روايات گذشته از پيام مستقلي كه خود دارند، ما را به فهم و درك بهتر معناي آيه رهنمون مي سازند.


ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً (74/ بقره)

سپس دل‌هاي شما بعد از آن (معجزه و عدم تسليم در برابر آن) سخت شد همچون سنگ يا سخت تر.

 

عوامل قساوت قلب (سنگدلي)

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:

لَاتُكْثِرُوا الْكَلَامَ بِغَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ، فَإِنَّ كَثْرَةَ الْكَلَامِ بِغَيْرِ ذِكْرِ اللَّهِ قَسْوَةُ الْقَلْبِ، إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِي

در غير ياد خدا پُرگويي نكنيد؛ زيرا پُرگويي  در غير ياد خدا، سنگدلي مي‌آورد و دورترينِ مردم از خدا هم شخص سنگ‌دل است. [1]

توضيح:

منظور از ذكر و ياد خدا  فقطاذكاري مانند سبحان الله و الحمدلله نيست، بلكه هر سخني كه سبب نزديك شدن بنده به خدا شود ذكر خداست؛ مانند گفتگو درباره احكام و معارف دين.

 

سه مورد ديگر

امام صادق عليه السلام فرمود: از اموري كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به اميرالمومنين عليه السلام سفارش كرد اين بود:

ثَلَاثَةٌ يُقَسِّينَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّيْدِ وَ إِتْيَانُ بَابِ السُّلْطَان

سه چيز، دل را سخت مي‌گردانَد: شنيدن سخنان بيهوده، شكار كردن و آمد و شد به دربار سلطان [2]

توضيح:

كسي كه شغل خود را كشتن حيوانات قرار دهد و پيوسته مشغول اين كار باشد، به مرور ترحم  ازدلش رفته و سنگدلي جاي آن را مي گيرد و نيز كسي كه مدام به مركز قدرتي رفتو آمد داشته باشد كه در آن حق كشي شده و با چشم خود ببيند كه چگونه به مردم ظلم مي شود، به مرور اين حالت براي او عادي شده و ديگر از اين امور متأثّر نمي شود.

 

ترك ياد خدا

امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به حضرت موسي عليه السلام وحي كرد كه اي موسي!

لاتَفرَح بِكَثرَةِ المالِ و لا تَدَع ذِكري عَلي كُلِّ حالٍ؛ فَإِنَّ كَثرَةَ المالِ تُنسِي الذُّنوبَ و إنَّ تَركَ ذِكري يُقسِي القُلوب

به دارايي بسيار، شادمان نشو و در هر حالي كه هستي دست از ياد من بر ندار؛ زيرا دارايي بسيار، [زشتي] گناهان را از ياد مي‌برَد، و ترك ياد من، دل‌ها را سخت مي‌گردانَد. [3]

ازاموري كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به اميرالمومنين عليه السلام سفارشكرد اين بود: ثَلَاثَةٌ يُقَسِّينَ الْقَلْبَ اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ طَلَبُ الصَّيْدِ وَ إِتْيَانُ بَابِ السُّلْطَان سه چيز، دل را سخت مي‌گردانَد: شنيدن سخنان بيهوده، شكار كردن و آمد و شد به دربار سلطان

توجه:كساني كه غرق در ثروتند و اعمال ناشايست هستند، خود را به هيچ عنوان بَد نمي دانند و نيز كساني مانند صهيونيست هاي آدم كش كه در واكنش به كشتار زنان و كودكان بي گناه لبخند مي زنند معناي اين روايت را به خوبي براي ما روشن مي كنند.

 

رابطه اشك و قلب و گناه

اميرالمومنين عليه السلام فرمود:

مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِكَثْرَةِ الذُّنُوب

اشك ها نخشكيد، مگر به سبب سختي دل ها و دل ها سخت نشد، مگر به سبب كثرت گناه. [4]

پس گناه زياد انسان را سنگدل مي كند؛ درون سنگ هم كه آبي نيست تا از چشمه چشم بجوشد و بر گونه فرو غلطد.

 

سرگرم شدن به آرزوهاي دست نايافتني

علي بن عيسي از امام معصوم عليه السلام نقل مي كند: از نجواهاي خداوند متعال با موسي عليه السلام اين بود:

يا موسي! لَا تُطَوِّلْ فِي الدُّنْيَا أَمَلَكَ فَيَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ الْقَاسِي الْقَلْبِ مِنِّي بَعِيدٌ

اي موسي! در دنيا، آرزويِ دراز در سر مپروران كه دلت سخت مي‌شود و سخت‌دل، از من دور است. [5]

توضيح:

داشتن برنامه در زندگي و ترسيم اهداف ممكن و قابل دسترسي، نه تنها نكوهيده نيست بلكه بسيار پسنديده هم هست.

آنچهدر اين گونه روايات مذمت شده، آرزوهاي دست نايافتني است. اين نوع آرزوها كه در واقع نوعي خيال پردازي است، انسان را به خود سرگرم كرده و او را از مسير اصلي و واقعي زندگي جدا مي كند و در نهايت سبب مي شود كه فرد از هدف اصلي زندگي كه رسيدن به قرب الهي است باز بماند.

به نظر مي رسد يكي از دلايلي كه خدا چنين كسي را به دور از خود خوانده است همين باشد.

الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِكَ يُۆْمِنُونَ بِه (121/ بقره)

كساني كه كتاب [آسماني] به آنان داده‌ايم، آن را به طوري كه شايسته آن است مي‌خوانند آنانند كه به آن ايمان مي‌آورند.

تلاوت كتاب يعني پي در پي قرار دادن (خواندن) حروف و كلمات آن. [6]

كسانيكه غرق در ثروتند و اعمال ناشايست خود را به هيچ عنوان بَد نمي دانند و نيز كساني مانند صهيونيست هاي آدم كش كه در واكنش به كشتار زنان و كودكان بي گناه لبخند مي زنند معناي اين روايت را به خوبي براي ما روشن مي كنند

حق تلاوت

كساني كه پيوسته قرآن مي خوانند سه دسته اند:

1. گروهيتمام اصرارشان بر اداي الفاظ و حروف از مخارج آن است. آنها دائماً در فكر وقف و وصل و حروف يرملون و مقدار كشش مدّند و كمترين اهميتي به محتوا و معني نمي دهند، تا چه رسد به عمل كردن آن.

قرآن كريم اين دسته را باربران كتاب مي خواند. [7]

2.گروهي ديگر، از الفاظ فراتر رفته و در معاني دقت مي‌كنند و در ريزه‌كاري ها و نكات قرآن مي‌انديشند و از علوم آن آگاهند؛ اما از عمل خبري نيست!

3. ولي گروه سومي هستند كه قرآن را به عنوان يك كتاب عمل و يك برنامه كامل زندگي پذيرفته‌اند.

ايشانخواندن الفاظ و انديشه در معاني و درك مفاهيم اين كتاب بزرگ را مقدمه‌اي براي عمل مي‌دانند؛ از اين رو هرگاه كه قرآن مي‌خوانند، روح تازه‌اي براي عمل در كالبدشان دميده مي‌شود.

قرآن اين دسته را مومنين راستين معرفي كرده و قرآن خواندنشان را حق تلاوت مي داند. [8]

امام صادق عليه السلام درباره اين حق تلاوت فرمود:

إِنَّمَا تَدَبُّرُ آيَاتِهِ وَ الْعَمَلُ بِأَحْكَامِه

منظور از حق تلاوت، تدبر در آيات قرآن  و عمل به احكام آن است. [9]

حضرتدر همين روايت سوگند ياد مي كند كه منظور از حق تلاوت، حفظ الفاظ قرآن و تلاوت سوره هاي آن با بي توجهي به معارف و احكام آن نيست.

 

پي نوشت ها:

1.       امالي طوسي (ره)، 3

2.       خصال 1/126

3.       كافي 2/497

4.       علل الشرايع 1/81

5.       كافي 2/329

6.      تلا الشي‌ء: تبعه تلواً (العين 8/134) و فقط براي خواندن كتابهاي آسماني به كار برده مي شود؛ نه خوانده هر نوشته اي (المفردات 1/167)

7.       5/ سوره جمعه

8.       برگرفته از تفسير نمونه 1/431

9.       إرشاد القلوب إلي الصواب 1/78




 برچسب ها : مطالب ديني - مطالب قراني

مدّت بدهكارى، بايد روشن باشد

قرض

فرق بين قرض و دَين (بفتح دال) اين است كه اگر انسان چيزى را به عنوان قرض بگيرددر موقع پرداختن بايد از نظر جنس و صفت عين آن را بپردازد ولى معناى دَين آن است كه آنچه را انسان مي گيرد چون بر ذمّه‏اش واجب مي شود پس مي تواند عين، قيمت يا مثل آن را بپردازد. پس معناى كلمه دَين از كلمه قرض عموميت بيشترى دارد.


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَ لْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً فَإِنْ كانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهاً أَوْ ضَعِيفاً أَوْ لا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِوَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى‏ وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى‏ أَجَلِهِ ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُلِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَرْتابُوا إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً حاضِرَةً تُدِيرُونَها بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوها وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهِيدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ (بقره ـ 282)

اىكسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه بدهى مدّت دارى (بر اثر وام يا معامله) به يكديگر پيدا مى‏كنيد، آن را بنويسيد. و بايد نويسنده‏اى در ميانشما به عدالت (سند را) بنويسد. كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد، نبايد از نوشتن خوددارى كند، همان طور كه خدا به او تعليم داده است. پس بايد او بنويسد و آن كس كه حقّ بر ذمّه او (بدهكار) است املا كند و از خدايى كه پروردگار اوست بپرهيزد و چيزى از آن فروگذار ننمايد. و اگر كسى كه حقّ بر ذمّه اوست، سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف و يا (به جهت لال بودن) توانايى بر املا كردن ندارد، بايد ولىّ او (به جاى او) با رعايت عدالت (مدّت و مقدار بدهى را) املا كند و دو نفر از مردان را (بر اين حقّ) شاهد بگيرد و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن از گواهان، از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند (انتخاب كنيد) تا اگر يكى از آنان فراموش كرد، ديگرى به او يادآورى كند. و شهود نبايد به هنگامى كه آنها را (براى اداى شهادت) دعوت مى‏كنند خوددارى نمايند. و از نوشتن (بدهى‏هاى) كوچك يا بزرگِ مدّت‏دار، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد،) اين در نزد خدا به عدالت نزديكتر و براى اداى شهادت استوارتر و براى جلوگيرى از شك و ترديد بهتر مى‏باشد، مگر اينكهتجارت و داد و ستد نقدى باشد كه در ميان خود دست به دست مى‏كنيد كه ايرادىبر شما نيست كه آن را ننويسيد.

فرقبين قرض و دين (بفتح دال) اين است كه اگر انسان چيزى را به عنوان قرض بگيرد در موقع پرداختن بايد از نظر جنس و صفت عين آن را بپردازد ولى معناى دين است كه آنچه را انسان مي گيرد چون بر ذمه‏اش واجب مي شود پس مي تواند عين، يا قيمت، يا مثل آن را بپردازد. پس معناى كلمه: دين از كلمه قرض عموميت بيشترى دارد

و هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مى‏كنيد، (باز هم) شاهد بگيريد و نبايد به نويسنده و شاهد (به خاطر حقگويى) زيانى برسد (و تحت فشار قرار گيرد) و اگر چنين كنيد از فرمان خداوند خارج شده‏ايد و از خدا بپرهيزيد و خداوند (راه درست زندگى را) به شما تعليم مى‏دهد و خداوند به هر چيزى داناست.

 

نكات آيه:

بزرگترين آيه‏ى قرآن، اين آيه است كه درباره‏ى مسائل حقوقى و نحوه‏ى تنظيم اسناد تجارى مى‏باشد.

اينآيه نشانه‏ى دقّت نظر و جامعيّت اسلام است كه در دوره جاهليّت و در ميان مردمى عقب افتاده، دقيق‏ترين مسائل حقوقى را طرح كرده است.

در اين آيه نوزده دستور مهم در مورد داد و ستد مالى  بيانشده است. (البته بعضى از احكام نيز به طور ضمنى (نه به دلالت مطابقى) از آن استفاده مى‏شود كه اگر آنها را بر احكام نوزده‏گانه فوق بيفزاييم، بالغ بر بيست و يك حكم يا بيشتر خواهد شد.)

كلمه «تَدايَنْتُمْ» از «بِدَيْنٍ» به معناى بدهى، شامل هرگونه معامله غير نقدى، وام و خريد سَلَف مى‏شود.

در حديث آمده است: اگر كسى در معامله سند و شاهد نگيردو مالش در معرض تلف قرار گيرد، هر چه دعا كند، خداوند مستجاب نمى‏كند و مى‏فرمايد: چرا به سفارشات من عمل نكردى؟! (كنز الدقائق، ج 2، ص 467)

اگر دقّت در حفظ حقوق فردى ضرورى است، حفظ بيت المال  بهمراتب ضرورى‏تر است! تنظيم سند، حتّى در معاملات نقدى مفيد است، ولى ضرورتآن به اندازه‏ى معاملات نسيه نيست. چون در معاملات موعددار، ممكن است طرف هاى معامله و يا شاهدان از دنيا بروند يا فراموش كنند، بنابراين لازم است نوشته هم بشود.

از فرمان نوشتن، معلوم مى‏شود كه اسناد تنظيم شده‏اى كه همراه با گواهى عادل  باشد، قابل استشهاد است.

بزرگترينآيه‏ى قرآن، اين آيه است كه درباره‏ى مسائل حقوقى و نحوه‏ى تنظيم اسناد تجارى مى‏باشد. اين آيه نشانه‏ى دقّت نظر و جامعيّت اسلام است كه در دوره جاهليّت و در ميان مردمى عقب افتاده، دقيق‏ترين مسائل حقوقى را طرح كرده است

از اين آيه استفاده مى‏شود كه جامعه اسلامىبايد يكديگر را در حفظ حقوق حمايت كنند. زيرا هر معامله‏اى، نياز به كاتب وچند شاهد دارد.

در زمانى كه در تمام جزيرة العرب به گفته مورخان، 17 با سواد بيشتر نبوده، اين همه سخن از نوشتن، نشانه‏ى توجّه اسلام به علم  و حفظ حقوق است.

 

يك تذكر لطيف:

فرقبين قرض و دَين (بفتح دال) اين است كه اگر انسان چيزى را به عنوان قرض بگيرد در موقع پرداختن بايد از نظر جنس و صفت عين آن را بپردازد ولى معناى دين اين است كه آنچه را انسان مي گيرد چون بر ذمه‏اش واجب مي شود پس مي تواند عين، يا قيمت، يا مثل آن را بپردازد. پس معناى كلمه دَين از كلمه قرضعموميت بيشترى دارد.

 

دو پيام از اين آيه:

1ـ ايمان، بستر و مقدّمه عمل به احكام، و خطاب «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» تشويقى براى عمل به احكام است.

2ـ مدّت بدهكارى، بايد روشن باشد. «إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى»


منابع:

تفسير آسان ج 2

تفسير نور ج 1

تفسير نمونه ج 2




 برچسب ها : مطالب ديني

نعمت هاي بهشت تكرار نعمت هاي دنياست؟!


درقرآن بيان شده است كه وقتي مردم مي‌خواهند وارد بهشت شوند، خواهند گفت كه يك چنين چيزهايي را قبلاً ديده‌اند. بفرماييد كه منظور از آن مطلب چيست؟


بهشت

قرآنكريم درباره قيامت و توصيف نعمت‌هاى بهشتي كه مومنان از آن بهره‌مند خواهند شد مي‌فرمايد: «وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ»؛[1] به كسانى كه ايمان آورده، وكارهاى شايسته انجام داده‌‏اند، بشارت ده كه باغ‌هايى از بهشت براىآنها است كه نهرها از زير درختانش جاري است. هر زمان كه ميوه‌‏اى از آن، به آنان داده شود، مي‌‏گويند: «اين همان است كه قبلاً به ما روزى شده بود. (ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عالي‌تر است).» و ميوه‌‏هايى كه براى آنها آورده مي‌شود، همه (از نظر خوبى و زيبايى) يكسانند. و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود.

خداوند در اين آيه كسانى را كه ايمان و عمل صالح داشته باشند به چهار نعمت بهشتى مژده مي‌دهد. البته حقيقت نعمت‌هاى بهشتى براىما روشن نيست، ولى براى تفهيم نسبى و ترسيم دورنمايى از آن، در قرآن و احاديث، نعمت‌هاى بهشتى را با نعمت‌هاى اين دنيا مقايسه مي‌‏كند و با زبانىكه براى ما قابل فهم باشد آنها را مي‌‌‏آورد.

آن چهار نعمتى كه خداوند در اين آيه به عنوان پاداش ايمان و عمل صالح به ذكر آنها پرداخته است عبارتند از:




 برچسب ها : مطالب ديني - مطالب قراني

تفكرات ناسالم ما و هشدارهاي قرآن!


براين باوريم كه تفكر مثبت و سازنده نقش مهمي در زندگي انسان ايفا مي كند. انديشه درست مبناي عملكردهاي صحيح است و مي تواند احساسات فرد را به گونه مناسبي با اعمالش همسو كند و انتخاب ها و تصميم هاي صحيح را به دنبال داشتهباشد.
تفكر

به همين جهت به سراغ درياي بي‌كران معارف قرآن كريم مي رويم و در ميان آيات الهي انديشه‌هاي صحيح را جستجو مي كنيم.

سوره بقره ـ آيه 78: "وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ"

«و پاره‏اى از آنان عوامانى هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نمى‏دانند؛ و تنها به پندارهايشان دل بسته‏اند.»

در اين آيه انديشه اي ناصحيح مطرح شده است كه از طريق آن به انديشه درست رهنمون مي شويم.

خداوند گروهي از دنياطلبان يهود را معرفي مي كند كه قرآن را در حد آرزوهاي خود مي دانستند و درگير وهم و گمان خودشان بودند.

طبقاين آيه، صاحبان انديشه ناسالم انسان هايي پندار گرا هستند كه از واقع بيني فاصله گرفته اند، و با آرزوهاي ظنّي و گمان هايي كه قابل تحقق نيست زندگي مي كنند. اين افراد براي خود دنيايي خيالي ساخته‌اند و در آن با تصورات باطل خويش دل خوش اند.

انديشه صحيح اقتضا مي كند تا به واقعيت ها توجه كنيم، به دنبال حقايق باشيم و براي رسيدن به ايده آل هايمان، ابزار و امكاناتي را  كه در اختيار داريم در نظر بگيريم.

اگردر شرايط غير از اين به سر بريم، با گمان ايمان زندگي كنيم و در تخيلاتمانمتوقف شويم، دچار تفكر يهودي شده ايم و با انديشه و باوري اشتباه درگيريم.

سورهبقره ـ آيه 80: " وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ عَهْدًا فَلَن يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ "

«و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى، به ما نخواهد رسيد.» بگو: «آيا پيمانى از خدا گرفته‏ايد؟! -و خداوند هرگز از پيمانش تخلف نمى‏ورزد- يا چيزى را كه نمى‏دانيد به خدا نسبت مى‏دهيد»؟»

اين گروه از يهود به دنبال پندارگرايي هاي باطلشان، ادعايي خلاف را مطرح مي كنند. به اين باورندكه دوره عذابشان محدود است و گرفتار آتش قهر خدا نمي شوند، مگر چند روز.

اگرانسان گرفتار توهمات و تصورات اشتباه باشد و فرضيه اي نابجا را در ذهنش جاي دهد، دچار خودبيني مي شود و به دنبال اين خودبيني، ادعاهايي نابجا را مطرح مي كند.

صاحبانانديشه ناسالم انسان هايي پندار گرا هستند كه از واقع بيني فاصله گرفته اند، و با آرزوهاي ظنّي و گمان هايي كه قابل تحقق نيست زندگي مي كنند .اين افراد براي خود دنيايي خيالي ساخته‌اند و در آن با تصورات باطل خويش دل خوشاند

به عنوال مثال شخص سيّدي كه تصور كند به خاطر انتسابش به اهل بيت(عليهم السلام) در قبال گناهانش عذاب نمي شود يا دوره عذابي محدود دارد، دچار پنداري غلط شده است. طبق اين تفكر، ابولهب هم كه منتسب به هاشم است نبايد عذاب شود! در صورتي كه خداوند مي فرمايد: "تبّتيدا ابي لهب و تب".

در انديشه صحيح، به ميزاني كه خلاف انجام مي دهيم، خود را مستحقعقوبت الهي مي دانيم، و قائليم كه بين گناه و عذابمان تلازمي وجود دارد.

اينطور نباشد كه تصور كنيم به عنوان محبّ اميرالمومنين(عليه السلام) از امتيازي خاص برخورداريم، و خداي ارحم الراحمين ما را مورد قهر و عذاب قرار نمي دهد!

در انديشه صحيح باور داريم به ميزاني كه خلاف انجام مي دهيم مستحق عقوبت هستيم.

ازحضرت موسي بن جعفر(عليه السلام) نقل است كه فرمودند: "إنّ القبيح من كل احد قبيح و منك اقبح لمكانك منّا. إنّ الحسن من كل أحد حسن و منك أحسن لمكانك منّا" عمل قبيح از هر كسي زشت است اما از تو زشت تر است به دليل ارتباطي كه با ما داري، خوبي از هر كسي خوب است اما از تو خوب تر است به دليل ارتباطي كه با ما داري.

وقتي به عنوان محبّ اهل بيت(عليهم السلام) از ما خطايي سرزند، سزاور عقوبت بيشتري هستيم. بايد باور داشته باشيم خداي ارحم الراحمين أشد المعاقبين هم هست. اينكه تنها رحمت خدا را درنظر بگيريم و بگوييم چند صباحي بيشتر مورد عذابش قرار نمي گيريم، تصوري اشتباه است.

در زندگي ممكن است مرتكب خطاهايي بشويم كه در زماني كوتاه انجام مي شود، ولي تا ساليان سال آثار ماندگار دارد. اگر در يك دقيقهپشت سر كسي نمامي كنيم، يك عمر از من رنجيده خاطر است. با عملكردي كه در يك لحظه دارم، مي توانم كل زندگي كسي را به آتش بكشم. با يك تصميم گيري در حداقل زمان، مي توانم براي سال ها به جمعي خير برسانم يا خير را از آنها سلب كنم.

اگر در اين حد براي خود اعتبار قائل باشم، مي دانم هر لحظه حياتم با ارزش و قيمتي است و مراقب تمامي لحظات زندگيم خواهم بود.

اگرما بينش و طرز تفكر خود را اصلاح كنيم و در برخورد با مسائل و رويدادها و بروز هيجانات و احساسات، راه و روش منطقى و تفكر عاقلانه را در پيش بگيريم،دچار رفتار نامتعادل و نابهنجار نخواهيم شد و اگر به محض بروز علائم اين هيجانات، به تفكر و تعقل منطقى بپردازيم، شيوه برخورد صحيح را از ناصحيح، تشخيص خواهيم داد و تنها در اين صورت است كه راه و روش دين را پيموده ايم ودر زندگى موفق خواهيم شد؛ زيرا: تمام خوبى ها و ارزش ها فقط با تفكر و تعقل به دست مى آيند و كسى كه (در زندگى) تفكر نمى كند، هيچ دينى ندارد.

مهمترين راه حل در هر مسئله و يا اتفاقى كه براى جوان پديد مى آيد، تفكر و تعقل صحيح است كه خود به خود، موجب به دست آوردن مهارت در حل مسئله خواهد شد:

التفكر يدعوا الى البر و العمل به.( الكافى ، ج 2، ص 24)

تفكر، انسان را به سوى نيكى و عمل كردن به آن، فرا مى خواند.

تفكرو تعقل عاقلانه به جوانان كمك مى كند تا احساسات خود را صادقانه تر و صميمى تر ابراز كنند و با هيجانات نيز، برخوردى سازنده تر داشته باشند. تجارب هيجانى خوب است، ولى هيجان زدگى منفى و مخرب و مبالغه آميز، به نشاط وشادكامى جوان لطمه مى زند.


منابع:

كتاب آنچه يك جوان بايد بداند (ويژه جوانان دانشجو) نويسنده :رضافرهاديان

سايت امام رئوف (سلسه درس هاي خانم زهره بروجردي )




 برچسب ها : مطالب ديني - مطالب قراني

اين سكوت حرام است!

سند

هر گاه براى تنظيم سند بدهى، نويسنده‏اى نبود، مى‏توان از بدهكار گرو و وثيقه گرفت، خواه در سفر باشيم يا نباشيم.

بنابراينجمله‏ى «إِنْ كُنْتُمْ عَلى‏ سَفَرٍ» در آيه 283 سوره مباركه بقره براى آناست كه معمولاً در سفرها انسان با كمبودها برخورد مى‏كند. نظير جمله‏ى «إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ» يعنى هنگامى كه مرگبه سراغ شما آمد وصيّت كنيد. با اينكه مى‏دانيم وصيّت مخصوص زمان مرگ نيست، لكن آخرين فرصت آن، زمان فرا رسيدن مرگ است.


وَإِنْ كُنْتُمْ عَلى‏ سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا كاتِباً فَرِهانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً فَلْيُوَدِّ الَّذِي اوْتُمِنَ أَمانَتَهُ وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ (بقره ـ 283)

و اگر در سفر بوديد و نويسنده‏اى نيافتيد، وثيقه‏اى بگيريد و اگر به يكديگر اطمينان داشتيد (وثيقه لازم نيست.) پس كسى كه امين شمرده شده، امانت (و بدهى خود را به موقع) بپردازد واز خدايى كه پروردگار اوست پروا كند. و شهادت را كتمان نكنيد و هر كس آن را كتمان كند، پس بى‏شك قلبش گناهكار است و خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد داناست.

 





 برچسب ها : مطالب ديني - مطالب قراني

خداوندا! مرا در زمره آن عزيزاني قرار ده كه در نزد تو بقا و منزلتي بس عظيم دارند.

خدايمن!معبودا! تو خود شاهد باش كه با عشق و علاقه فراوان به‌سويت هجرت كردم واز تمامي تعلقات دنيوي و لذات و خوشي‌هاي آن گذشتم و خالصانه با يك هدف به‌سويت حركت كردم و آن هدف، انشاء ا... لقاي توست.

پروردگارا!حالكه از تمامي تعلقات دنيوي بريده‌ام، از زندان آهنين مرا آزادم كن. پروردگارا! عاشقم كردي، بگذار در عشقت بسوزم و در مقابل كارم، خواهان پاداشي نيستم، دوست دارم يك عاشق مجهول باشم و اين نعمت را تو به من داده‌اي و عاشق شدن خود نعمتي است كه همه‌مان خواهان يك چيز از اوييم و دستبه جانب تو دراز مي‌كنيم كه طالب سلامت رهبريم. چه لذت‌بخش است كه شهيد شوم كه تنها راه سعادت، ايمان، جهاد و شهادت است.




 برچسب ها : مناجات نامه

الهي و سيدي! من اقرار مي‌كنم به درگاهت كه بنده‌اي ضعيف و حقير و مسكينم.

خدايا من بالاترين وسيله‌ي تقدم به سوي تو را با خود آورده‌ام و آن جان و وجودم هست.

خدايا! با كرامت و رحمت واسعه‌ات اين وجودم و جانم را  خريداري نما!

پروردگارا!من به سوي جبهه قدم برداشته‌ام تا به اندازه‌ي سهم خودم ديني را از روي دوشم برداشته‌باشم و كمكي هرچند كوچك به اسلام بزرگ و عزيز كرده باشم. 




 برچسب ها : مناجات نامه


منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)تاریخ روزآیه قرآن تصادفیآیه قرآن

در كل اينترنت
در اين سايت
میان صفحات فارسی

حدیث موضوعی
X