حدیث موضوعی مطالب ديني و قرآني - Archive: 1393-05-3
درباره

سلام خدمت تمام دوستای گلم تمام تلاشم اینه بهترین مطالب دینی و قرآنی رو در اختیارتون قرار بدم. یاعلی
جستجو
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
آیه قرآن تصادفی

مطالب قرانی

سوره قرآنحدیث موضوعیذکر روزهای هفته مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار غدیر
روزشمار محرم عاشوراوصیت شهدا
روزشمار فاطمیهپخش زنده حرم
ابر برچسب ها
حكمت نامه لقمان حكيم (415) (<-TagCount->) , مطالب ديني (255) (<-TagCount->) , نماز (111) (<-TagCount->) , مناجات نامه (101) (<-TagCount->) , مطالب قراني (66) (<-TagCount->) , احاديث نماز (62) (<-TagCount->) , مطالب قرانی (42) (<-TagCount->) , مطالب دینی (39) (<-TagCount->) , پندهاي لقمان حكيم (37) (<-TagCount->) , حديث (36) (<-TagCount->) , ادعيه قرآنى (34) (<-TagCount->) , احادیث قرآنی (20) (<-TagCount->) , مطالب مرتبط به سوره لقمان (18) (<-TagCount->) , قرآن شناسی (18) (<-TagCount->) , داستان انبياء (16) (<-TagCount->) , اهل بیت در قرآن (14) (<-TagCount->) , حكايات قرآني (13) (<-TagCount->) , نسخ در قرآن (10) (<-TagCount->) , امامت (10) (<-TagCount->) , معارف قرآن (9) (<-TagCount->) , محکم و متشابه (9) (<-TagCount->) , داستان های قرآنی (8) (<-TagCount->) , عكس هايي با موضوع دين (4) (<-TagCount->) , احاديث لقمان حكيم (2) (<-TagCount->) , اصول قرأت (1) (<-TagCount->) , قرآن و تربیت صحیح (1) (<-TagCount->) , احکام قرآنی (0) (<-TagCount->) , قرآن و طبیعت (0) (<-TagCount->) , قرآن و زندگی (0) (<-TagCount->) , قرآن و اجتماع (0) (<-TagCount->) , قرآن و فرهنگ (0) (<-TagCount->) , عکس هایی با موضوع دین (0) (<-TagCount->) , بدون موضوع (10) (<-TagCount->) , 


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
مطالب ديني و قرآني

سوره‌ اي كه بنام امام علي(عليه السلام) مشهور است؟

هركس در هر شب جمعه سوره واقعه را تلاوت كند، خداوند او را دوست خواهد داشت؛او را در نزد همه مردم نيز محبوب خواهد ساخت؛ در دنيا بدبختى و تنگدستى و نادارى نمى‌‏بيند؛ آسيبى از آسيب‌هاى دنيا به او نمى‌‏رسد و از همنشينان اميرمۆمنان (عليه السلام) خواهد بود. اين سوره مخصوص امير مۆمنان(عليه السلام) است و هيچ كس با او در آن شريك نيست.

 


واقعه

 

بخش‌هايوسيعي از قرآن با وجود مقدس امام علي (عليه السلام) در ارتباط است. اما بهطور مشخص ابو بصير از امام صادق(عليه السلام) نقل مي‌كند: «مَنْ قَرَأَ فِي كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ الْوَاقِعَةَ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَحَبَّهُ إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ وَ لَمْ يَرَ فِي الدُّنْيَا بُۆْساً أَبَداً وَ لَا فَقْراً وَ لَا فَاقَةً وَ لَا آفَةً مِنْ آفَاتِ الدُّنْيَا وَ كَانَ مِنْ رُفَقَاءِ أَمِيرِ الْمُۆْمِنِينَ (عليه السلام) وَ هَذِهِ السُّورَةُ لِأَمِيرِ الْمُۆْمِنِينَ (عليه السلام) خَاصَّةً لَا يَشْرَكُهُ فِيهَا أَحَدٌ»؛[ شيخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 117] هر كس در هر شب جمعه سوره واقعه را تلاوت كند، خداوند او را دوست خواهد داشت؛ او را در نزد همه مردم نيز محبوب خواهد ساخت؛ در دنيا بدبختى وتنگدستى و نادارى نمى‌‏بيند؛ آسيبى از آسيب‌هاى دنيا به او نمى‌‏رسد، و ازهمنشينان اميرمۆمنان (عليه السلام) خواهد بود.

اين سوره مخصوص امير مۆمنان (عليه السلام) است و هيچ كس با او در آن شريك نيست.

شأن نزول، علت نام‌گذاري و محتواى سوره واقعه چيست؟

يكم.سوره واقعه در رديف آن دسته از سوره‌هايي است كه به صورت كلي برايش شأن نزولي بيان نشده است؛ چرا كه از مسائل و حوادث عالم پس از مرگ، برزخ، قيامتو احوال نيكان و بدان گزارش مي‌دهد.

دوم.اين سوره همان‌گونه كه از ظاهر آن پيدا است، و مفسران نيز تصريح كرده‌‌‏اند، در مكه بر رسول خدا(صلي الله و عليه وآله)نازل شد. البته بعضى گفته‌‏اند آيه 81 و 82 در مدينه نازل گرديده است. [ زمخشري، محمود، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج ‏4، ص 455]

سوم. سوره واقعه از حوادث قيامت بحث مي‌كند، اما چرا قرآن كريم از قيامت تعبير به «واقعه» نمود؟

براي اين‌كه وقوع حادثه عبارت است از حدوث و پديد آمدن آن، و كلمه «واقعه» صفتى است كه هر حادثه‌‏اى را با آن توصيف مى‏‌كنند؛ به عنوان مثال مى‏‌گويند واقعه‌‏اى رخ داده، يعنى حادثه‌‏اى به وجود آمد.

سورهواقعه در رديف آن دسته از سوره‌هايي است كه به صورت كلي برايش شأن نزولي بيان نشده است؛ چرا كه از مسائل و حوادث عالم پس از مرگ، برزخ، قيامت و احوال نيكان و بدان گزارش مي‌دهد

مراداز واقعه در آيه «إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ» واقعه قيامت است، و اگر در اين‌جا به طور مطلق و بدون بيان آمده، بدين جهت بوده كه بفهماند واقعه قيامت شناخته شده و معروف است كه نياز به ذكر موصوف ندارد؛ و به همين جهت است كه گفته‌‏اند[ طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، بلاغي،محمد جواد، ج ‏9، ص 324] كلمه واقعه يكى از نام‌هاى قيامت است كه قرآن اين نام‌گذارى را كرده؛ مانند نام‏هاى «حاقة»، «قارعة» و «غاشية» .[ طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ج ‏19، ص 115]

چهارم. سوره واقعه در مجموع از قيامت و ويژگي‌هاى آن سخن مى‌‏گويد، اما از يك نظر مى‏‌توان محتواى سوره را در هشت بخش خلاصه كرد:

1. آغاز ظهور قيامت و حوادث سخت و وحشتناك مقارن آن.

2. گروه‏بندى انسان‌ها در آن روز و تقسيمشان به «اصحاب اليمين»، «اصحاب الشمال» و «مقربان».

3. مقامات مقربان و انواع پاداش‌هاى آنان در بهشت.

4. شرح حال اصحاب اليمين و انواع مواهب الهى بر آنها.

5. اصحاب الشمال و مجازات‌هاى آنها در دوزخ.

6.ذكر دلائل مختلفى پيرامون مسئله معاد از طريق بيان قدرت خداوند، خلقت انسان از نطفه ناچيز، تجلى حيات در گياهان، نزول باران، و... .

7. ترسيمى از حالت احتضار و انتقال از اين جهان به جهان ديگر كه آن خود نيز از مقدمات رستاخيز است.

8. نظر اجمالى ديگرى روى پاداش و كيفر مۆمنان و كافران.[ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏23، ص 193- 194]




 برچسب ها : مطالب ديني

آيا همه آيات قرآن شأن نزول دارند؟

حقاين است كه شأن نزول در عين حال كه در تفسير آيات قران نقش به سزايي دارد كه بدون توجه به آن فهم بسياري از آيات قرآن مشكل خواهد بود؛ اما از سوي ديگر بايد توجه داشت كه شأن نزول مفهوم آيات را تخصيص نمي زند و معنا را منحصر در همان مصداق و مورد خاص نمي كند.



آيات و سوره هاي قران كريم بر دو قسم است؛

الف:دسته اي از آنها بدون اين كه رويدادي رخ داده و پرسشي مطرح شده باشد نازل شده اند مانند برخي از آياتي كه مردم را به انديشه توحيدي و اعتقاد به مبداء و معاد و نبوّت و اصول عالي اخلاقي و رفتار مطبوع انساني دعوت مي كنديا از تفاصيل و جزئيات عالم پس از مرگ و برزخ و قيامت و احوال نيكان و بدان گزارش مي دهد و يا برخي از آياتي كه تاريخ و قصص پند آموز امت هاي گذشته و فرجام كار هر گروه را نام مي برد.[ سعيدي روشن، محمد باقر، اسباب يا زمينه هاي نزول آيات قران ص 18]

ب. دسته ديگري از آيات در پي حادثه و يا واقعه اي كه رخ داده و يا پرسشي كه مطرح شده نازل شده اند.

دراصطلاح مفسران و دانشمندان علوم قرآني، آن رويداد يا پرسشي كه به اقتضاي آن، قسمتي از يك آيه يا بخشي از آن و يا چند آيه و يا يك سوره از قرآن كريمهمزمان يا در پي آن نازل شده است، سبب و شأن نزول مي گويند.[ رجبي، محمود، روش تفسير قرآن ص 119]

در مورد جايگاه شأن نزول در فهم قرآن كريم چند ديدگاه وجود دارد:

1.برخي از دانشمندان اسلامي هرگونه تفسيري را بدون شناخت شأن نزول آيات، ناممكن مي دانند. واحدي مي گويد: آگاهي از سبب نزول آيات، مهم ترين امري است كه شناخت صحيح آيات قرآن بدون اطلاع از آن ممتنع است.[ اسباب يا زمينه هاي نزول آيات قران ص 24 ، به نقل از اسباب النزول واحدي ص 4]

جلال الدين سيوطي نيز همين سخن را مورد توجه قرار مي دهد.[ همان، به نقل از الاتقان، ج1 ص 61]

علّامهطباطبايي مي نويسد حوادث و وقايعي كه در روزهاي دعوت براي پيامبر(صلي اللهو عليه وآله) رخ داد و نياز هاي ضروري نسبت به احكام و قوانين اسلامي، سببنزول بسياري از سور و آيات گرديده است و شناخت اين اسباب تا حد زيادي در فهم آيه و معاني و اسرار آن كمك مي كند


2. برخي ديگر بر اين تصوراند كه جستجو در اسباب نزول آيات صرفاً يك موضوع تاريخي و كشف رخدادهاي زمان گذشته است كه ارزش علمي چنداني ندارد.[ همان، ص 20]

3.حق اين است كه از يك سو شأن نزول در فهم آيات قرآني و تفسير آن نقش بسزاييدارد. هر كس با سبك و اسلوب بيان قرآن آشنا باشد متوجه مي شود بسياري از آيات با اكتفاء به قرائن موجود در جو و فضاي زمان نزول، بيان شده اند. بنابراين آگاهي نسبت به زمان و مكان و اشخاص و شرايط و مقتضيّات و اسباب نزول نقش عمده اي در رفع ابهام از چهره آيات و فهم مدلول آن ها دارد.

علّامهطباطبايي مي نويسد حوادث و وقايعي كه در روزهاي دعوت براي پيامبر(صلي اللهو عليه وآله) رخ داد و نيازهاي ضروري نسبت به احكام و قوانين اسلامي، سبب نزول بسياري از سور و آيات گرديده است و شناخت اين اسباب تا حد زيادي در فهم آيه و معاني و اسرار آن كمك مي كند.[ همان، به نقل از قرآن در اسلام ص 123و 176]

ولي از سوي ديگر بايد توجه داشت رواياتي كه در شأن نزول آيات قرآن وارد شده اند ، اگر مستند و معتبر باشند هر چند در فهم آيات كمك فراواني مي كند امّا مفهوم آيات را تخصيص نمي زند و معنا را منحصر در همان مصداق و مورد خاصي نمي كند ، بلكه محتواي قرآن براي هميشه دوران است.




 برچسب ها : مطالب ديني

كدام سوره، خلاصه قرآن است؟

و تمامى احوال و آثارِ انسان هاى خوشبخت و كيفيت طريقه و سيره آنان و علتِ نجات و رفع درجات آنان، كه در قرآن آمده است.

حمد

سورهحمد، در اول قرآن، قرار گرفته و ممكن است علت آن فراگير بودن، اين سوره باشد. زيرا اين سوره، با داشتنِ فقط هفت آيه، تمام مطالب قرآن را، در برگرفته است. چونكه، قرآن شامل تحميد، تمجيد، تسبيح، تقديس، تهليل، شكر، ثناء و تكبير است، و همه اينها، در كلمه حمد مندرج است.

همچنين، بيانارزاق، اِنعام، احسان، تربيتِ بندگان و اكرام و امهال ايشان، در كلمه رحمان  گنجانده شده است؛ و تمامى آنچه در قرآن، از وسعت رحمت و عفو گناهان ورحمت بر بندگان، در رحيم، درج شده است و تمام مفاهيم ثُباتِ قدرت الهى، عظمت، بقاء، و سرمديّت حق، تنزيه او از شركاء، در كلمه مالك، نهفته است و تمام مسائل مربوط به قيامت، مواقف و مقامات و نعمتهاى اخروى، كرامات و احوال اهل بهشت و درجات آن، اهوال دوزخ و شدائد و دركات آن، حساب و ميزان و صراط، در كلمه يوم الدين  جمع شده است.

آنچهدر قرآن از عبادات و كيفيت آن، از نماز و روزه و زكوة و حج و غير آن، در اِيّاكَ نَعْبُدُ مندرج است. همينطور قرآن مشتمعل بر توكل و طلب نصرت و فتحو استعانت، از خدايتعالى و امثال اينها، در ايّاكَ نَسْتَعينْ نهفته استو هكذا مفاهيم قرآن، از قبيل هدايت، توفيق، تفويض، ارشاد، اعتماد، دعا، سۆال، التجاء و ابتهال در اهدنا گرد آمده است و هر چه در قرآن، از ميان حلالو حرام و شرايع و احكام از امر و نهى مى باشد؛ كلمه صِراطَ الْمُسْتَقيم متضمن آن است.

خلاصهاحوالِ اقوام لجوج و خودپرست و بت پرست، قصه ها و اخبار ايشان، از كفران نعمت و تكذيب انبياء و قتل ايشان و اصرارِ بر مناهى و توجّه به ملاهى و عذاب و غضب حق تعالى برايشان، در آيه غَيْرِالْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ بيان شده است و بالاخره حالات بقيه جبّاران و فرعون ها و نصارى و ساير مشركين و گمراهان، در كلمه ضالّين، درج مى باشد. و اين يكى از محسّناتِ قرآن شريف، مى باشد كه گفته اند: ذكر الشّى مجملا ثم مفصلاً اوقع فى النفوس


وتمامى احوال و آثارِ انسان هاى خوشبخت و كيفيت طريقه و سيره آنان و علتِ نجات و رفع درجات آنان، كه در قرآن آمده است؛ در جمله اَلّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ مندرج است.

خلاصه احوالِ اقوام لجوج و خودپرست و بت پرست،قصه ها و اخبار ايشان، از كفران نعمت و تكذيب انبياء و قتل ايشان و اصرارِبر مناهى و توجّه به ملاهى و عذاب و غضب حق تعالى برايشان، در آيه غَيْرِالْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ بيان شده است و بالاخره حالات بقيه جبّاران وفرعون ها و نصارى و ساير مشركين و گمراهان، در كلمه ضالّين، درج مى باشد. واين يكى از محسّناتِ قرآن شريف، مى باشد كه گفته اند: ذكر الشّى مجملا ثم مفصلاً اوقع فى النفوس.





 برچسب ها : مطالب ديني

شيوه هاي موثر در آموزش روان خواني قرآن

آموزش قرآن با آموزش هاي ديگر تفاوت اساسي دارد. اين تنها آموزشي است كه معلم اول آن خداست.

«الرَّحْمَٰنُعَلَّمَ الْقُرْآنَ»(1) و نخستين آموزنده آن پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله) «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» (2) چون قرآن كريم داراي زباني خاص است، كسي كه در اثر همنشيني مداوم و انس زياد با قرآن عقد محبت مي بندد، البته زبانش زبان قرآن و بيانش بيان قرآن خواهد بود. رسيدن به بيان قرآن، غايت آموزش زبان قرآن است. «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ»(3)



تلاوت

آموزشقرآن به جهت طبيعت خاص خود كه با روح و جان متعلم سروكار دارد، قرار است آموزشي باشد كه قرآن را محبوب و معشوق قرآن آموز گرداند و هر شيوه آموزشي كه اين دوستي و محبت را بهم زند و قرآن آموز را بيزار سازد ، البته مطلوب نخواهد بود.

تاكنون بحث و برسي هاي فراواني پيرامون آسيب شناسي روش هاي آموزش قرآن انجام شده است؛ اما تجارب آموزشي و پژوهشي نشان داده است كهمتأسفانه مشكلاتي فرا روي چنين آموزش مباركي واقع شده است.

پژوهش حاضر با ارائه چند فرضيه و آزمايش آنها، مسأله را از نقطه نظر فرآيند پردازش اطلاعات خواندن مورد تحليل و ارزيابي قرار مي دهد.

 

گمان هاي نادرست در علل ضعف روان خواني قرآن

غالبروش هاي آموزش قرآن، شروع آموزش با روخواني است. به عبارت ديگر در بيشتر روش ها، قرآن آموز ابتدا با نسخه مكتوب مواجه خواهد شد و به اين منظور تحت تعليم يك سري از قواعد روخواني و آشنايي با صامت ها و مصوت ها قرار مي گيرد.

غالب پدر و مادر ها و آموزگاران وجود يكي از موارد زير را علل ضعف در روان خواني قرآن از سوي نو آموزان قرآن مي دانند:

1. عدم شناخت حروف و كلمات قرآني

اولينعلتي كه به ذهن خطور مي كند، حرف شناسي وحركت شناسي است؛ يعني ممكن است كهتصور شود دليل نارسايي خواندن قرآن، نداشتن شناخت دقيق نسبت به حروف و حركات و چگونگي تلفظ آنها باشد و براي رفع اين مشكل مي توان قسمت مهمي از وقت آموزش را، صرف شناساندن حروف و حركات و چگونگي تلفظ آنها نمود.

خواندنخوب مستلزم توجه به نشانه هاي آوايي حروف وكلمات است. خوانندگان نشانه هايآوايي، با استفاده از دانش الفبايي خويش، بين كلمات و تلفظ آن ها تداعي برقرار مي كنند و از اين طريق خواندن را شروع مي كنند


برايبررسي فرضيه مذكور و راه حل مطرح شده، آزمايش هايي صورت گرفت و يك صفحه شامل حروف با حركات مختلف به دانش آموزان داده شد تا بخوانند.

نتيجه حاكي ازآن بود كه حتي آن دسته از دانش آموزاني كه درخواندن قرآن دچار مشكل هستند، به راحتي مي توانندحروف را با كلمات مختلف ادا كنند؛ اما همان عده درخواندن كلمات قرآني (با حركات ساده) با مشكل مواجه هستند. بنابراين اولينفرضيه مورد آزمايش، رد مي شود.




 برچسب ها : مطالب ديني

چه كساني هيزم جهنم‌اند؟!

حضرتآيت‌الله جوادي‌آملي در نوشتاري با تأكيد بر لزوم شناخت انسان از روش‌هاي تربيت نفوس ، چند نكته اساسي را پيرامون به كمال رسيدن انسان متذكر شد.



پله هاي كمال

اگر خود را نشناسيم سواد نداريم

همه علوم مطرح در حوزه يا دانشگاه مستقيم يا غيرمستقيم به انسان شناسي نيازمند است.

علومي كه در دانشگاه‌ها مطرح است، يا انساني است يا تجربي .

علوم انساني، بدون انسان‏ شناسي به نتيجه نمي‏‌رسد، زيرا عنصر محوري علوم انساني «هويت انسان» است.

علوم تجربي هم با انسان شناسي ارتباط مستقيم ندارد؛ ولي براي انسان لازم است.

مهندسيكه خانه، شهر، خيابان و... مي‏‌سازد، به دنبال زندگي بهتر براي انسان است واخترشناس، زمين‏ شناس، گياه‏‌شناس، جانورشناس يا معدن‏ شناس، همه براي بهره‏‌برداري بهتر انسان از اين منابع تلاش مي‏‌كنند.

بر اين اساس، علوممطرح در حوزه يا دانشگاه، بدون انسان‏شناسي، يا خود ناقص هستند يا كارايي وكارآمدي آنها دچار نقص است. از اين‏ رو بخش وسيعي از آيات قرآن در پي معرفي هويت انسان و عوامل اصلي سازنده انسانيت اوست، پس اگر ما خود را نشناسيم، از علومي كه فرامي‏‌گيريم، بهره‏‌اي نمي‏‌بريم.

 

جان آدمي در علوم انساني است نه تجربي

درفرهنگ قرآن، انسان فقط در تالار تشريح خلاصه نمي‏‌شود. كارايي بدن و جسم، فقط در محدوده طب است؛ امّا آنچه اين بدن يا جسم را تدبير، هدايت و راهنمايي مي‏‌كند، جان آدمي است و اين حقيقت در علوم انساني مشخص مي‏‌شود؛ نه در علوم تجربي.




 برچسب ها : مطالب ديني

به چه سندي ما به اهل بيت توسل مي گيريم؟

يكياز شبهاتي كه امروزه توسط برخي بيان مي شود، بحث توسل است. ما در اينجا بررسي مي كنيم كه اين بحث ريشه در آيات قرآن و روايات اهل بيت(عليهم السلام) دارد و شبهات وارده به آن مردود است.



توسل

كلمات"توسل" و "وسيله" هر دو داراي يك ريشه‌ي لغوي بوده و از ماده‌ي "وسل" گرفته شده و به معني تقرّب جستن و يا چيزي كه باعث تقرّب به ديگري از روي علاقه و رغبت مي‎شود؛ مي‎باشد.

از حيث اصطلاح، امروزه توسل به عملي خاص كه شيعيان انجام مي دهند اطلاق مي گيرد كه پيامبر يا يكي از ائمه را دردرگاه خداوند وسيله قرار مي دهند تا از خدا حاجت و بخشش گناهان خويش را طلب كنند و آنها را شفيع نزد خداوند قرار دهند.

مسئلهتوسل ريشه در آيات قرآن دارد. آيه اي كه به مسئله توسل اشاره دارد، در سوره مائده آمده است: " يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْتُفْلِحُونَ "(اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خداوند پروا كنيد و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسيله بجوييد و درراه او جهاد كنيد، شايد رستگار گرديد.) (مائده 35)

وسيلهدر آيه فوق معنى بسيار وسيعى دارد و هر كار و هر چيزى كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مي شود را شامل مي گردد، همانطور كه امام على (عليه السلام) در نهج البلاغه فرموده است: (بهترين چيزى كه به وسيله آن مي توان به خدا نزديك شد ، ايمان به خدا و پيامبر او و جهاد در راه خدا است كهقله كوهسار اسلام است، و همچنين جمله اخلاص (لا اله الا الله) كه همان فطرت توحيد است، و بر پا داشتن نماز كه آئين اسلام است، و زكوة كه فريضه واجبه است، و روزه ماه رمضان كه سپرى است در برابر گناه و كيفرهاى الهى، و حج و عمره كه فقر و پريشانى را دور مي كند و گناهان را مي شويد، و صله رحم كه ثروت را زياد و عمر را طولانى مى كند، انفاق هاى پنهانى كه جبران گناهانمي نمايد و انفاق آشكار كه مرگ هاى ناگوار و بد را دور مي سازد و كارهاى نيك كه انسان را از سقوط نجات مى دهد.)

و نيز شفاعت پيامبران و امامان و بندگان صالح خدا كه طبق صريح قرآن باعث تقرب به پروردگار مى‏گردد،در مفهوم وسيع توسل داخل است، و همچنين پيروى از پيامبر و امام و گام نهادن در جاى گام آنها ؛ زيرا همه اينها موجب نزديكى به ساحت قدس پروردگار مى‏باشد حتى سوگند دادن خدا به مقام پيامبران و امامان و صالحان كه نشانه علاقه به آنها و اهميت دادن به مقام و مكتب آنان مى‏باشد ، جزء اين مفهوم وسيع است.

درروايتي آمده كه اميرالمۆمنين (عليه السلام) در تفسير آيه" وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ" فرمودند: (منم وسيله خداى تعالى.) همچنين از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) روايت شده كه فرمودند:(از خداى تعالى براى من درخواست وسيله كنيد كه" وسيله" درجه‏اى است در بهشت كه به جز يك نفر به آن درجه نمى‏رسد و اميدوارم آن يك بنده خدا من باشم)



 برچسب ها : مطالب ديني

آيا خواندن ترجمه‌ي قرآن، كافي است؟

قرآن

شايدبه ذهن بيايد كه ما وقتي فارسي ‌زبانيم ، چه لزومي دارد كه قرآن‌ كريم را به زبان عربي بخوانيم؟ با وجود ترجمه‌هاي زيادي كه بر اين كتاب آسماني شده آيا بهتر نيست كه يكي از ترجمه‌ها را انتخاب كنيم و به جاي خواندن كلمات عربي قرآن، از همان ترجمه‌ها استفاده كنيم؟

پاسخ قرآن به سۆال مذكور:

قرآن،در پاسخ به سۆالي كه مطرح شد مي‌فرمايد، خداوند كه مرا به زبان عربي نازل فرمود هدف داشته؛ چرا كه فرمود: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون‏ [يوسف/2] ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، تا شما درك كنيد (و بينديشيد)! » [1]

عربيبودن قرآن يا به اين معناست كه قرآن به زبان عرب است كه از گسترده‌‏ترين وكامل‌ترين زبانهاى جهان است، و يا به معناي «فصيح و آشكار» است، يعني قرآنرا در نهايت فصاحت قرار داديم. [2]

در اين آيه مي‌توان به نكاتي رسيد:

اول اينكه:قرآن، كلام خداست و اوست كه بر كلامش، لباس عربي پوشانده و بر پيامبرش نازل فرموده و اين كلام عربي، هرچند قابل ترجمه است؛ اما هرچه ما كوشش كنيمكه ترجمه‌ي كاملي از قرآن، بنويسيم باز هم نمي‌توانيم همه‌ي ابعاد كلام خداوند را ترجمه كنيم.

چنان‌كه امام علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ [نهج‌البلاغه، خطبه18]  هماناقرآن داراى ظاهرى زيبا و باطنى ژرف و ناپيداست، مطالب شگفت‌آور آن تمام نمى‏‌شود، و اسرار نهفته آن پايان نمى‌‏پذيرد و تاريكى‏‌ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد»، و اين در صورتي است‌كه ما خود قرآن را به عربي بخوانيم و به اسرار آن پي ببريم، و اگر قرآن به زبان عربى نازل نمى‌‏شد و يا رسول خدا (صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) آن را به لغت ديگرى ترجمه مى‏‌كرد قسمتي از اسرار آيات و معارف قرآن، بر عقل و فهم مردم مخفى مى‏‌ماند. [3]

و دوّم اينكه:‌ با توجه به اينكه «عربي بودن» قرآن كريم، غير از اين آيه در ده جاي ديگر از قرآن،‌ آمده است مي‌توان فهميد كه مسلمانان، بكوشند كه زبان عربي را به عنوان زبان دوم خود،ياد بگيرند. [4]

 

خواندن ترجمه‌ي قرآن كافي نيست

دليل اول:هيچ شخصي نمي‌تواند ادعا كند كه مي‌تواند قرآن را به گونه‌اي ترجمه كند كهاز هر نظر كامل باشد و هيچ نقصي نداشته باشد (چنانكه مي‌دانيم، هر كلمه‌اياز قرآن مي‌تواند معاني متعددي داشته باشد پس چگونه همه‌ي آن معاني در يك ترجمه مي‌آيد و چه كسي مي‌تواند ادعا كند كه همه‌ي معاني كلمات قرآني را مي‌داند و چه بسا بعضي از كلمات قرآن، در ترجمه نمي‌آيند.)

امامخميني (رحمة‌الله‌عليه) هم در اين‌مورد مي‌فرمايد: « ...هم به خواندن قرآنبها دهيم و هم به خواندن ترجمه و هم به يادگيري ترجمه و... هيچ كدام ما رااز ديگري باز ندارد، اگر هم ساعتي بخواهيم فقط با خواندن ترجمه، پيام هاي بيش تري از قرآن در يابيم و استفاده بيش تر ببريم، هيچ منعي ندارد


دليل دوم: خداوند، قرآن كريم را به «نور» معرفي مي‌كند و مي‌فرمايد:‌ «أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً [نساء/174] ما نورى آشكار به سوي شما نازل كرديم‏» و مي‌دانيم كه نور، خاصيت مخصوص به خود را دارد و نور بودن ترجمه‌ي قرآن ثابت نيست و هرچه باشد به نورانيت خود قرآن نمي‌رسد.

دليل سوم:الفاظ و آيات قرآن كريم، به گونه‌اي است كه خواه‌، ناخواه در شنونده تأثيرمي‌گذارد و نمونه‌هاي اين تأثيرگزاري‌ها از تاريخ نزول قرآن تا اكنون‌، كمنيستند.




 برچسب ها : مطالب ديني

قرآن چگونه مي تواند معجزه عصر ما باشد؟!

شبهه : معجزه عصر ما چيست؟ لابد مي‌گوييد: قرآن كريم. خب ما كه عربي بلد نيستيم و فرق يك جمله عربي با يك آيه را تشخيص نمي‌دهيم

معجزهكاري است كه ديگران در انجام آن ناتوان (عاجز) باشند تا يقين كنند از سوي انساني مانند خودشان نيست، بلكه از سوي پروردگار عالم است و بدين سبب به نبي آورنده‌ي آن ايمان ‌آورند.

البته علت فقط آن نيست كه او كار عجيبو غريبي انجام داده است، بلكه حقيقت مطلب آن است كه او در محضر الهي مدعي پيامبريش شده است، پس اگر به او معجزه‌اي داده شد، يعني ادعاي او درست و صادق است و اگر داده نشد، يعني دروغگو مي‌باشد.

الف – اگر چه معجزه كاري است كه ديگران نمي‌توانند انجام دهند، اما بدون ترديد خلاف نظام آفرينش نمي‌باشد و قوانين علت و معلول بر معجزه نيز مستولي است، منتهي دليلنيست كه معلول‌ها هميشه از علل شناخته شده‌ي ما باشد.

ب – هر چند كههيچ كس در هيچ زماني نمي‌تواند عين عمل معجزه‌ي يك نبي را انجام دهد، اما معجزه حتماً متناسب با شرايط و مقتضيات روز و نيازهاي مخاطبين آن نبي مي‌باشد.

حضرت نوح (عليه السلام ) كشتي مي‌سازد، چرا كه عذاب منكرين از نوع سيل است – حضرت ابراهيم (عليه السلام) سالم از آتش بيرون مي‌آيد، چون او را به آتش انداختند و طبيعت آتش نيز سوزاندن است – حضرت موسي (عليه السلام) عصايي به زمين مي‌زند و مبدل به ماري زنده مي‌شود و ريسمان‌هاي ساحران را مي‌بلعد، چون فرعون، ساحران را براي مقابله با او جمع كرده بود –حضرت عيسي (عليه السلام) با يك دست كشيدن كور و پيس را شفا مي‌دهد و با امر خود و البته باذن الله مرده را زنده مي‌كند، چرا كه در آن روزگار بيماري زياد بود و طبيبان ادعاي خدايي يا وساطت خدايان را داشتند. اما عصرما، عصر علم، ارتباطات، كلام و حقوق است. عصر شناخت عوالم (جهان‌بيني)، تعقل و تفكر است، لذا معجزه براي ما نيز بايد از نوع علم و حقوق باشد كه البته چنين معجزه‌اي در كتاب و كلام ظهور مي‌يابد. لذا اسامي خاصي چون: قرآن، كتاب الله و يا كلام‌الله دارد.

قرآن كه معجزه‌ عصر ماست، كتابي است شامل معرفي جهان، معرفي انسان، معرفي عوالم گوناگون وجود ... و نيز قوانين منطبق با حقايق عالم هستي. معارفي كه با عقلو علم به اثبات مي‌رسد و راه‌گشا و راهنماي بشر و بشريت است.

ج – اگر چه هر علمي ابتدا به زبان گوينده‌اش ظهور مي‌يابد و خداوند حكيم نيز فرمود به هر پيامبري به زبان خودش وحي مي‌فرستم، اما «علم» زبان ندارد، به سرعت گسترش مي‌يابد و براي همگان قابل فهم مي‌شود؛ به ويژه علوم انساني از قبيل فلسفه، حكمت، حقوق، ادبيات، هنر و ... .

پساين كه مدعي شويم چون عربي نمي‌دانيم، از معجزه بودنش نمي‌فهميم، ادراك و القايي سطحي نگرانه است. ولي به اين مهم نيز دقت داشته باشيم كه فهم هر علمو هنري، مستلزم رجوع با انگيزه و علاقه است. در مورد آيه به آيه قرآن كريم، ده، صدها و هزاران كتاب به زبان‌هاي متفاوت نوشته است، پس هر كس دوستداشته باشد، راه علم، فهم و بصيرت باز است.

آيا كساني كه مسلمان نيستند و به ساير اديان الهي چون يهوديت و مسيحيت گرويده‌اند، عبري مي‌دانند؟

آياكساني كه به مكاتب و ايسم‌هاي بشري چون: فرويديسم، داروينيسم، هگليسم، ماركسيسم، ليبراليسم ... و در يك كلام، مكاتب مادي «ماترياليسم» گرويده‌اند، همگي آلماني، انگليسي، فرانسوي و ... مي‌دانند؟!

آيا ملل مسلمان طي 1400 و چند سال گذشته كه به اغلب معارف و احكام اسلامي آشنايي داشته و دارند، همه عربي مي‌دانسته و مي‌دانند؟!

آياهمه پزشكان لاتين و همه مكانيك‌ها آلماني و همه هنرمندان نقاشي و مجسمه سازي ايتاليايي يا فرانسوي يا يوناني و فارسي بلد هستند؟! يا فقط علوم قرآني به زبان ديگر فهم نمي‌شود؟! البته اگر بدانند، بهتر و بيشتر با منابعو متون دين يا مكتب مورد نظر آشنا خواهند شد.

د – پس اين كه مدعي شويم چون عربي نمي‌دانيم، از معجزه بودنش نمي‌فهميم، ادراك و القايي سطحي نگرانه است. ولي به اين مهم نيز دقت داشته باشيم كه فهم هر علم و هنري، مستلزم رجوع با انگيزه و علاقه است. در مورد آيه به آيه قرآن كريم، ده، صدها و هزاران كتاب به زبان‌هاي متفاوت نوشته است، پس هر كس دوست داشته باشد، راه علم، فهم و بصيرت باز است.

اگرچه هر علمي ابتدا به زبان گوينده‌اش ظهور مي‌يابد و خداوند حكيم نيز فرمودبه هر پيامبري به زبان خودش وحي مي‌فرستم، اما «علم» زبان ندارد، به سرعت گسترش مي‌يابد و براي همگان قابل فهم مي‌شود؛ به ويژه علوم انساني از قبيل فلسفه، حكمت، حقوق، ادبيات، هنر و ...

معلوم است كه اگر كسي رجوعي نداشته باشد، ياد نمي‌گيرد و نمي‌فهمد. مضافاً بر اين كه هر مراجعه كننده به علمي نيز به آن عالم نمي‌شود، بلكه بايد علاقه هم داشته باشد.

در خصوص معجزات انبياء و از جمله قرآن كريم نيز چنين است. بسياري از مردم سخن و دلايل عقلي انبياي الهي را شنيدند و تكذيب كردند و معجزاتشان را با چشم ديدند و گفتند كه سحر و جادو است! و بسياري امروز قرآنرا مي‌خوانند و مي‌فهمند، اما عالماً و عامداً انكار كرده و عناد و لجاجت مي‌كنند.

پس معلوم مي‌شود كه شرط و شروط ديگري نيز لازم است كه از آنجمله خودداري از پيش‌داوري قبل از رجوع و تقوا و عدالت در قضاوت است. وگرنه صرف معجزه بودن قرآن كريم، دليل بر هدايت شدن هر كس كه آن را مي‌خواند نمي‌باشد.

جادوگران بارگاه فرعون، همان معجزه‌اي را ديدند كه فرعون نيز ديد، ساحران ايمان آوردند، ولي به كفر فرعون افزوده شد. لذا در مورد معجزه‌ي قرآن كريم نيز مي‌فرمايد كه براي جسم و جان مۆمنين شفا و رحمت است، ولي بر گمراهي ظالمين مي‌افزايد:

«وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُۆْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا» (الإسراء، 82)

ترجمه: و ما آنچه را براى مۆمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏كنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمى‏افزايد.

بهعنوان مثال: اين جماعت عرب، همگي عربي مي‌دانند و اكثر غريب به اتفاق نيز مسلمان هستند و كتابشان قرآن است، اما معجزه قرآن نه تنها بر هدايتشان نيفزود، بلكه بر خسرانشان افزود: به ويژه وهابي‌ها، سلفي‌ها و تكفيري‌ها.




 برچسب ها : مطالب ديني

اين دنيا مجهز به دوربين مدار بسته است!

چطور براي اين دوربين‌ها خودتونو آماده مي‌كنيد يا كرديد؟ وقتي بهمون ميگن وايسا ازت عكس يا فيلم مي‌گيريم، ميگيم وايسا وايسا ... خودمو درست كنم، اين‌طوري خوبه؟!، فضاش خوبه و ... 

حتيبعضيا براي يه عكس يا فيلم گرفتن چند لحظه اي، چند دقيقه خودشونو راست و ريس مي‌كنند، اگه عكس يا فيلم خوشگل درآومد كه فبها، اگرم نه كه دكمه دليتومي‌زني و دوباره سعي مي‌كنيم كه خوشگل دربيايم .





اماااا تا حالا براي 8 دوربيني كه هميشه در زندگي ما آدما در حال فيلم گرفتنن، خودمونو آماده كرديم؟

تاحالا شده تو هر لحظه زندگيمون فكر كنيم كه چند دوربين مدام ازمون فيلم ميگيرن چند دقيقه خودمونو برا خوب درآمدن تو اون چند دوربين آماده كرديم؟ ميدونيد اين دوربينا كدوما هستند؟ 

 

دوربين‌هاي هشت‌گانه خدا

1- خدا

أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى (سوره علق؛ آيه 14)

مگر ندانسته كه خدا مى‏بيند؟

2- پيامبر

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا (سوره احزاب آيه 45)

اى پيامبر، ما تو را [به سِمَتِ‏] گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستاديم،

3- امامان

وَقُلِاعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُۆْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (سوره توبه آيه 105)

وبگو: «[هر كارى مى‏خواهيد] بكنيد، كه به زودى خدا و پيامبر او و مۆمنان دركردار شما خواهند نگريست، و به زودى به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده مى‏شويد پس شما را به آنچه انجام مى‏داديد آگاه خواهد كرد.»

«وكتاب (اعمال هر كسي، در دستش) نهاده مي‌شود (و مۆمنان از ديدن آنچه در آن است شادان و خندان مي‌گردند) و بزهكاران (كفر پيشه) را مي‌بيني كه از ديدن آنچه در آن است، ترسان و لرزان مي‌شوند و مي‌گويند: اي واي بر ما! اين چه كتابي است كه هيچ عمل كوچك و بزرگي را رها نكرده است و همه را برشمرده است و(به ثبت و ضبط آن مبادرت ورزيده است؛ و بدين وسيله) آنچه را كه كرده‌اند حاضر و آماده مي‌بينند؛ و پروردگار تو به كسي ظلم نمي‌كند. (چرا كه پاداش يا كيفر، محصول اعمال خود مردمان است)

4- ملائك مقرب

كِتَابٌ مَّرْقُومٌ * يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (سوره مطففين آيه 21-20)

كتابى است نوشته شده. مقرّبان آن را مشاهده خواهند كرد.

مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (سوره ق آيه 18)

[آدمى‏] هيچ سخنى را به لفظ درنمى‏آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مى‏كند]

5-شهداء

وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ (سوره بقره آيه 154)

و كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند، مرده نخوانيد، بلكه زنده‏اند ولى شما نمى‏دانيد.

6-زمين

يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا (سوره زلزلة آيه 4)

آن روز است كه [زمين‏] خبرهاى خود را باز گويد.

7- زمان

وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ * وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ (سوره بروج آيه 3-2)

و به روزِ موعود، و به گواه و مورد گواهى

8- اعضاء و جوارح

وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (سوره فصلت آيه 21)

وبه پوست [بدنِ‏] خود مى‏گويند: «چرا بر ضدّ ما شهادت داديد؟» مى‏گويند: «همان خدايى كه هر چيزى را به زبان درآورده ما را گويا گردانيده است، و او نخستين بار شما را آفريد و به سوى او برگردانيده مى‏شويد.»

ميدونيد!فرق اين دوربينا با دوربين‌هايي كه باهاشون فيلم مي‌گيريم اينكه همه چيزو بي كم و كاست و بي محدوديت فضا و كيفيت مي‌گيرند و دكمه‌اي هم نيست كه دليتش كني!

ولي مي تونيم فيلمايي رو كه مي دونيم با پيام و دستور خدامغايرت داره رو نگيريم و با اين كارمون ميزان فيلماي خوبمونو بالا ببريم طوري كه اگه فيلماي خوبمون زياد باشه اولين دوربين! فيلماي بدمونو با دستورخودش حذف ميكنه و ناديده ميگيره .

لازمه كه بدونيم از لحظه لحظه زندگيمون فيلم برداري ميشه ، حواسمون باشه بد جلو دوربين ظاهر نشيم چون بعداً خودمون رومون نميشه پاي فيلم بشينيم و نگاش كنيم. 

«وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا :

و كارنامه[عمل شما در ميان‏] نهاده مى‏شود، آن گاه بزهكاران را از آنچه در آن است بيمناك مى‏بينى، و مى‏گويند: «اى واى بر ما، اين چه نامه‏اى است كه هيچ [كار] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته، جز اينكه همه را به حساب آورده است.» وآنچه را انجام داده‏اند حاضر يابند، و پروردگار تو به هيچ كس ستم روا نمى‏دارد.» (كهف: 49)





 برچسب ها : مطالب ديني

«إن شاء الله» گفتن كجاي قرآن آمده؟!

در كدام آيه قرآن كريم اشاره به گفتن ان‌شاء الله گفتن در هر كار شده است؟



قرآن

پروردگاركريم در آيات 23 و 24 سوره كهف سفارش مي‌فرمايد: «وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ ...‏»؛ و هيچ‌گاه با قاطعيت مگو كه فردا چنين كاري را انجام خواهم داد، مگر آن ‌كه آن‌ را وابسته به خواست و مشيت پروردگار نمايي.

از اين آيه مي‌توان برداشت كرد كه گفتن ان‌شاء الله در هر كاري مطلوب است.

علاوه بر اين، آيات بسياري وجود دارند كه همين عبارت «ان‌شاء الله» در آنها به نقل از خود پروردگار و پيامبرانش آمده است .

بعضي وقتها متاسفأنه پيش مي آيد كه برخي افراد خيلي راحت در مورد آينده تصميم گيريهاي جدي اي را انجام مي دهند و مثلا مي گويند در فلان زمان من حتما فلان كار را انجام خواهم داد، با اينكه حتي از پنج دقيقه بعد خود هم خبر ندارند كه اصلاً زنده هستند يا نه و يا در آن زمان خاص، آيا شرايط مختلف امكان انجام آن كار را براي آن فرد محقق مي سازد يا نه و مسائلي از اين قبيل ...

لذا يك دستور كلّي در اين آيه به مۆمنين گوشزد شده كه:

هرگزدر مورد كارى نگو «من بعدا آن را انجام مى دهم» وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْء إِنِّي فاعِلٌ ذالِكَ غَداً ؛ ‌بلكه كمي آينده نگر باش و بگو : «مگر اينكه خدا بخواهد : إن شاءَ اللّهُ»

حداقل فايده اين كار علاوه بر اينكه خود را در مقابل خداوند متعال خاضع نشان مي دهيم آن است كه اگر بر فرض در تحقق آن فعل تلاش نموديم، اما به هر دليل ممكن نشد كه آن را انجام دهيم، خُلف وعده و يا دروغي از ما سر نزده زيرا تحقق آن فعل را مشروطبه خواست و اراده خداوند متعال نموده بوديم .

حال بر فرض به علت فراموشي، قولي نسبت به آينده داديم (به ديگران و يا حتي به خودمان) و تصميمي گرفتيم ولي بعد به يادمان آمد (با اينكه حتي از چند دقيقه آينده خودنيز آگاه نبوديم) تصميمي را گرفتيم كه هيچ از تحقق آن مطمئن نيستيم ؛در اين هنگام كه يادت افتاد، پروردگارت را به خاطر بياور، و بگو: «اميدوارم كهپروردگارم مرا به راهى روشن تر از اين هدايت كند.»

« ... واذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا » 

حالبر فرض به علت فراموشي، قولي نسبت به آينده داديم (به ديگران و يا حتي به خودمان) و تصميمي گرفتيم ولي بعد به يادمان آمد (با اينكه حتي از چند دقيقهآينده خود نيز آگاه نبوديم) تصميمي را گرفتيم كه هيچ از تحقق آن مطمئن نيستيم ؛در اين هنگام كه يادت افتاد ، پروردگارت را به خاطر بياور ، و بگو:«اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشن تر از اين هدايت كند»

پيام ها:

1 - در سخن گفتن و تصميم گيرى خدا را فراموش نكنيم .

2 - هرگز خود را مستقل از خدا ندانيم و به طور قطع از انجام كارى هر چند كوچك ، در آينده خبر ندهيم .

3- به امكانات و توان خود تكيه نكنيم ، كه فراهم بودن مقدّمات ، تضمين كننده انجام قطعى كار نيست ، در آنچه هم يقين داريم ، بايد (ان شاءالله) بگوييم .

4 - انسان پيوسته نيازمند خداست و در هر كارى بايد خود را وابسته به اراده ى الهى بداند.

5 - جبران از دست رفته ها لازم است .

6 - پيامبران نيز به تعليم و هدايت الهى نياز داشته اند.

7 - اظهار اميدوارى به امدادهاى الهى، از شيوه هاى صحيح دعاست .

8 - هدايت مراحلى دارد و همه آنها به دست خداوند است .

9 - بايد راه ميان بُر و نزديك ترين راه به حقّ و صواب را پيدا كرد.

10 - آرزوى رسيدن به رشد برتر، آرزوى انبياست.

11 - براى انبيا نيز رشد و رسيدن به مراحل بالاتر وجود دارد.

12 - تداوم ذكر خدا، كوتاه ترين راه رسيدن به رشد است .






 برچسب ها : مطالب ديني

قابل توجه نااميدان و منفي بافان!! 

يأسو نااميدي آن حالت بازدارنده است كه انسان را از حركت به سمت مطلوب خود باز مي دارد ، مطلوبي كه تا پيش از اين انتظار وصول آن سبب مي شد تا در جهترسيدن به آن تلاش كند و از خود حركتي هر چند كوچك نشان دهد اما اكنون كه به دلايلي آن انتظار از او سلب شده ديگر آن تلاش و حركت وجود ندارد. اين حالت همان يأس و نااميدي است كه در موضوعات گوناگون به كار برده مي شود.



آيات متعدّدى از قرآن شريف، يأس از رحمت خدا را جزو گناهان‌كبيره محسوب داشته و كار چنين افرادى را مذموم به حساب آورده است.

آن‌جايى كه حضرت يعقوب(عليه السلام)، فرزندان خود را به جستجوى يوسف و برادر يوسف روانه مى‌سازد، اين‌گونه مى‌گويد:

«يابَنِىَّاذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لاَتَايْــَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَيَايْــَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الكَـفِرُونَ؛[1] اىفرزندانم، دنبالِ يافتن يوسف و برادرش برويد و از رحمت خداوند نااميد نشويد؛ همانا تنها افراد كافرند كه از رحمت پروردگار نااميدند».

در جاى ديگر مى‌فرمايد:

«وَ مَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ؛[2] فقط گروه گمراهانند كه از رحمت خداوند مأيوس مى‌باشند

«...‌وَاِنْ عُدْتُمْ عُدْنا‌...»

توانايى، دو معنا دارد:

1. اگر شما راه بازگشت از گناه را در پيش گيريد، ما هم عذاب را از شما برمى‌داريم.

2.اگر شما راه طغيان و گردنكشى را بپيماييد و به راهى كه خداوند آن را نمى‌پسندد برويد، ما هم عذاب را متوجّه شما مى‌گردانيم.[3] كه جمله‌ى:

«...‌وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْكـفِرِينَ حَصيرًا»

فقط گروه گمراهانند كه از رحمت خداوند مأيوس مى‌باشند

مۆيّداين موضوع مى‌باشد؛ زيرا در اين وقت است كه افراد كافر بر اثر اعمال ناشايست خود، جهنّمى سوزان و زندانى تنگ و محصور براى خود تعبيه نموده و بهمفاد آيه‌ى شريفه‌ى «كُلُّ امْرِىِ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ»[4] هر كسى در گرو اعمالى است كه انجام داده است و شخص كافر، عملى كه مرضىّ خدا باشد، انجام نمى‌دهد و با كارهاى ناپسند خود، خويش را در آتش جهنّم، محصور مى‌گرداند.

 

اميدواري مورد تأكيد قرآن كريم

«فَلَوْلَا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ‏»  (بقره : 64. ) ؛‌و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، قطعاً از زيانكاران بوديد.[وَ اللَّهُ رَۆُفٌ بِالْعِبادِ] «بقره (2): 207 »؛‌و خدا به بندگان‏مهربان است.

 

[وَاللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ‏] «بقره : 221 ».

و خدا به توفيق خود به سوى بهشت و آمرزش دعوت مى‏كند، و آياتش را براى‏ مردم بيان مى‏فرمايد تا متذكّر شوند.

[وَ لَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ‏] «آل عمران (3): 155 ».

و يقيناً خدا از آنان در گذشت؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و بردبار است.

[فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً] «نساء (4): 99 ».

پس اينانند كه اميد است خدا از آنان درگذرد و خدا همواره گذشت كننده و بسيار آمرزنده است.

[فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ] «انعام (6): 147 ».

بگو: پروردگارمان صاحب رحمتى گسترده است.

[قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ‏] «انفال : 38 ».

به كسانىكه كافرند بگو: اگر از كفر خود بازايستند [و به اسلام روى آورند] گناهانى [چون جنگ با پيامبر و بازداشتن مردم از راه خدا،  و منع كردن مۆمنان از ورود به مسجدالحرام‏] از آنان بخشيده خواهد شد.

[إِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ‏] «توبه:120 »؛‌خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‏كند.

[قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ‏

يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ‏] «زمر (39): 53 ».

بگو:اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه‏] بر خود زياده روى كرديد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مى‏آمرزد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.

 

پي نوشت ها :

[1]‌. يوسف / 87‌.

[2]‌. حجر / 56‌.

[3]‌. ر.ك: مجمع‌البيان، ج 5 ـ 6، ص 616‌.

[4]‌. طور / 21.




 برچسب ها : مطالب ديني


منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)تاریخ روزآیه قرآن تصادفیآیه قرآن

در كل اينترنت
در اين سايت
میان صفحات فارسی

حدیث موضوعی
X